وصیت نامه پاسدار شهید داریوش زمانی
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ
آنان که گفتند خدای ما فقط الله است؛ و به این آرمان مقدس خود پافشاری کردند، فرشتگان بر آنها فرود میآیند که نترسید و غمگین نباشید و [به] بهشتی که به شما وعده داده شده، دلشاد گردید. قرآن مجید
اینجانب داریوش زمانی، فرزند حبیبالله زمانی؛ آرزوی من شهادت است. از پدر و مادرم و برادرانم و خواهران کوچکم، خواهش دارم که هیچ وقت برای من گریه نکنند. مادر و پدر عزیزم مدتی است تو را ندیدم؛ از شما میخواهم برادرانم و خواهرانم را بزرگ کرده؛ در راه اسلام قربانی دهید و همچون پسر بزرگت داریوش، که در راه خدا و اسلام شهید بشوم. مادر و پدر را به قرآن قسم میدهم که هیچ پیراهن سیاه نپوشید و فقط یک پرچم سبز که نشانه اسلام است، بر سر در منزل آویزان کنید. خدا من را به شما داد، در چنین روزی هم در راهش شهید بشوم و دلم میخواهد که تا آخرین قطره خون خود، در راه انقلاب اسلامی دفاع و کوشا باشید، که روح من آزاد باشد و با مشت محکمی بر دهان منافقین و مجاهدین بزنید. به امید شهادت فرزند شما و خدمتگزار مردم و قرآن و امام خمینی.
داریوش زمانی؛ والسلام من توفیق شهادت
خدایا خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
داریوش زمانی
۳/۸/۱۳۶۰
زندگینامه پاسدار شهید داریوش زمانی
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید داریوش از زمانی در سال ۱۳۴۳ در یک خانواده فقیر دیده به جهان گشود و از همان کودکی در دامان پر مهر و محبت و خانواده مذهبیاش پرورش یافت.
شهید فرزند اول خانواده نیز بود و از همان کودکی علاقه وافری نسبت به اسلام و مجالس مذهبی داشت و همواره در مراسم مذهبی شرکت میکرد و با وجود شرکت در تمامی سنگرهای انقلاب و جبههها و مدرسه از کوچکترین فرصت برای یاری به پدرش که میوه فروشی میکرد، استفاده مینمود و او را یاری میکرد و با اوج گرفتن انقلاب اسلامی لحظهای آرام نمیگرفت. و در تمامی تظاهرات شرکت مینمود. در یکی از راهپیماییها بود که با مامورین رژیم ددمنش پهلوی درگیری پیدا کرد و آنقدر به اسلام و امام علاقهمند بود، که لحظه برای فعالیت در راه آنها آرام نداشت و هر ندای امام امت را بلادرنگ لبیک میگفت و در پاسخ به ندای امام بود که هرگز سنگر مسجد را خالی نمیگذاشت و در آنجا بود که احساس کرد هدف خود را یافته و دیگر نمیتواند آهسته گام بردارد و بلافاصله به کمک دوستانش، ستاد مقاومت کوی ۱۷ شهریور را تشکیل داد و خود نیز مدتی سرپرستی استاد را برعهده گرفت. سپس برای خدمت بیشتر به اسلام و انقلاب دامنه فعالیتش را به بسیج و سپاه کشانید و چندین بار عازم جبهههای مختلف گردید و در حملات بستان و بیتالمقدس نیز شرکت داشت.
شهید از لحاظ اخلاقی نمونه کامل مسلمان با تمام خصایل اسلامی بود متانت و بردباری وی زبانزد همگان بود. به طوری که فقدان وی خلأ عمیقی در دل دوستداران و همسایگانش ایجاد کرده است. هنگام برخورد با دوستانش در سلام کردن پیش دستی میکرد و همیشه میگفت اسلام با خون رشد کرده است و هر وقت احتیاج به خون داشته باشد، باید با خون جوانانی مانند ما آبیاری گردد، تا درخت تنومند اسلام در سراسر جهان ریشه دواند.
سرانجام در تاریخ ۲۰/۷/۳۶۱ ساعت یازده و پنج دقیقه شب به لقاء الله پیوست و به سوی معبود شتافت.
والسلام
روحش شاد و یادش گرامی باد