زندگی نامه پاسدار شهید داریوش فولادی وندا
شهید داریوش فولادی وندا در سال ۱۳۳۹ در آغاجاری و در خانوادهای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. از کودکی به فراگیری مسائل دینی علاقه نشان میداد و به نماز و فرائض دینیاش بسیار پایبند بود و نسبت به بررسی مسائل مختلف مذهبی و نیز دلایل پیدایش فقر در جامعه علاقمند بود.
دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت سپری کرد و در این هنگام با مطالعه در مورد مکتبهای سیاسی مختلف و بررسی زندگینامه سرور شهیدان حسین(علیه السلام) و خاندان نبوت و دیگر رهبران سیاسی مذهبی مانند مدرس، شیخ فضل الله نوری، سید جمال، نواب صفوی به این واقعیت بزرگ پی برده بود، که میتواند موجب رهایی بشر، از نوع استثمار جهانی باشد؛ به طوری که در سال دوم نظری همزمان با اوجگیری انقلاب تحصیلات خود را رها کرده و به صف مبارزان پیوست و نقش فعالی در تظاهرات و تبلیغات بر ضد رژیم منحوس ایفا مینمود و با پی بردن به ماهیت انقلاب در خود احساس مسئولیت سنگینی میکرد.
با شناختی که از سپاه پاسداران داشت به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و با شروع جنگ تحمیلی میان ایران و عراق علاقه زیادی به مبارزه با کفار بعثی داشت تا اینکه در حمله طریق القدس شرکت نمود و پس از پیروزی در بستان و شکست فاحش کفار بعثی در تاریخ ۹/۹/۱۳۶۰ به وسیله ترکش خمپاره مزدوران آمریکایی به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت در راه الله بود رسید.
از صفات خاص این شهید، صبر و شکیبایی، بردباری او در مقابل مصائب، و سادهپوشی و پاکیزگی و علاقه شدید او به روضهخوانی و سینهزنی و پیاده کردن امر به معروف و نهی از منکر در زندگی خود میتوان نام برد.
او معتقد بود که من، می بایستی با ایثار خونم ندای حق طلبی انقلاب اسلامی کشورم را که از انقلاب حسین(علیه السلام) منشأ گرفته، به گوش مستضعفان جهان برسانم.
اگر میخواهید زنده بمانید، اول بمیرید! چون به میدان رفتن و حسینوار مردن سرآغاز یک زندگی سعادتمند است.
والسلام
چکیدهای از سوابق مبارزاتی شهید
شهید داریوش همواره همچون بسیاری از امت نسبت به رژیم طاغوت نظر منفی داشت و بعد از یک سلسله مطالعات وسیع با واقعیتهای زیاد آشنا گردید. به طوری که به ارزش روحانیت و نحوه مبارزه آنها پی برد. و بعد از واقعه ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ انقلاب اسلامی را لحظه به لحظه تعقیب مینمود و در پخش اعلامیه و شعارنویسی بر روی دیوارها فعال بود. در اعتصاب کارگران صنعت نفت فعالیت فرهنگی شدیدی با کارگران داشت و در ارشاد آنها انفرادی کوشش مینمود. خلاصه در به ثمر رسیدن انقلاب، چه در اوایل نهضت و چه در طول نهضت تا به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی فعالیت مثمر داشت. با منافقین و دیگر گروهکها بسیار در ستیز بود و در جلساتی که بر پای مینمودند، با آنها وارد مذاکره میشد. خلاصه گروهکها نسبت به وی نظر بسیار بدی داشتند. مدتی در انتظامات سپاه بود، و بعداً به کادر سپاه در آمد و در واحد دایره منکرات خدمت مینمود. بعد از شروع جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی آرزوی تشرف به جبهه را داشت؛ ولی به دلایل موقعیت کاری موفق نمیشد. تا اینکه با نسبت به اتصال به واحد تدارکات موفق شد به جبهه برود. در عملیات بستان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
والسلام
خصوصیات اخلاقی شهید
شهید حتی در دوران طفولیت بسیار حساس بود و نسبت به محیط خود واکنش نشان میداد. او کم حرف میزد و زیاد به گفتار مردم گوش میداد. همیشه خونسرد بود، کم عصبانی میشد، زیرا عصبانیت را یک نوع خودخواهی تلقی میکرد و هیچکس را از خود ناراحت نمیکرد.