شهید محمد حسن زاده

زندگینامه پاسدار شهید محمد حسن زاده

وی در یکی از روزهای بهار سال ۱۳۴۵ دیده به جهان گشود. دومین پسر و ششمین فرزند خانواده بود. پدرش علاقه زیادی به او داشت و همواره چون برادر نداشت می‌گفت، محمد برای من هم فرزند است و هم برادر. پدرش کارگرساده شرکت نفت بود. حقوق ناچیز پدر کفاف عائله آنها را نمیکرد. محمد کماکان با همان فقر زندگی کرد و بزرگ شد. همه خانواده علاقه زیادی به او داشتند. در خانه به مادرش در انجام کارها کمک می‌کرد و پدرش بعد از بازنشستگی با وجود کهولت سن و ناتوانی ناچار در شرکتهای پیمانی به نگهبانی مشغول شد. محمد هم با سن کمی که داشت از ۱۰ سالگی تا همین اواخر به پدرش کمک می‌کرد و همراه تحصیلش نگهبانی هم می‌داد و حتی گاهی از درسش می‌ماند. در تابستان بکار اشتغال داشت. تا بلکه بتواند کمک به خانواده‌اش کند. عشق و علاقه عجیبی به نام داشت و همیشه می‌گفت باید در تمام امور زندگی اوامر امام را سرمشق قرار دهیم و همچنین به روحانیت مبارز به خصوص شهید مظلوم آیت الله بهشتی علاقه و ارادت خاصی داشت. عقیده داشت که فقط روحانیت می‌تواند اسلام را پیاده کند. از منافقین نفرت داشت و می‌گفت ما هرچه ضربه می‌خوریم از منافقین است. اینها مزدوران آمریکا هستند و فقط منتظر دستور اربابشان آمریکا هستند. تا بر علیه امام و روحانیت و در نهایت بر علیه این انقلاب قیام مسلحانه کنند و همچنین کتب امام و شهید مظلوم بهشتی را بسیار مطالعه می‌نمود و خواندن آنها را به دیگران توصیه می‌نمود. محمد قبل از شهادت علااقه زیادی به فعالیت در سپاه داشت ولی به علت محصل بودن و کمی سن نمی‌توانست به عضویت سپاه درآید. او از اولین کسانی بود که در تشکیل ستاد مقاومت کوی ۱۷ شهریور به اتفاق برادران دیگر کوشش‌های بسیار نمود تا آن را تشکیل دادند و تا آخرین روزها در ستاد مقاومت فعالیت می‌کرد. اکثر اوقات از شهادت صحبت می‌کرد وقتی از او درباره شهادت می‌پرسیدند، صورتش بشاش می‌شد و همیشه شعار همیشه جاویدان شاهدان ناظر، را بر لب‌های خود زمزمه می‌کرد.

شهید محمد حسن زاده سرانجام در تاریخ ۵/۷/۱۳۶۰ در جبهه دارخوین در حمله بزرگ و سرتاسری رزمندگان اسلام مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت. که از ناحیه پیشانی به شدت مجروح شد و پس از دو روز به مقام رفیع شهادت نائل شد. پیکر پاک و مطهرش بنا به وصیت خودش در قبرستان میدان جعفر به خاک سپردند.

شهید محمد حسن زاده در سختی‌ها به واسطه ایمان محکمی که داشت بسیار مقاوم بود. در رابطه با مشکلات می‌گفت استقامت در برابر ناگواری‌ها است که زندگی را گوارا می‌سازد و به ما تجربه می‌آموزد. او با تمام وجودش از مکتب‌اش از سنگر ایدئولوژی بحقش و از ولایت امامش دفاع می‌کرد.

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *