خاطرات از شهید یحیی شریفات
شهید در دوران تحصیلی کلاس دهم که صحبت از سرنگونی رژیم طاغوت بود و میگفت که به یاری خداوند انشالله این خائن مملکت یک روز از تخت شاهنشاهی سرنگون گردد، چون به سود مملکت کار نمیکرد. شهید پس از گرفتن دیپلم به سربازی رفته و همه اینها را که صحبت کرد درست درآمد.
شهید پس از گذراندن تعلیم، به جبهه آبادان آمد و جزء حمله آبادان که تیپ ۷۷ خراسان شهید بودهاند، توانست به یاری خداوند تبارک و تعالی، عراقیها را از سرزمین پاک آبادان بیرون برانند. شهید بعد از مدتی که در آبادان بودهاند، به مرخصی آمده و در حالی که حادثه یک تانک عراقی را برای من تعریف میکرد، میگفت، که من در موقع حمله اسلحه من آرپیجی بود، که دیدم یک تانک عراقی میخواست که یکی از تانکهای خودمان را هدف گیری میکرد، که من ناگهان آن را هدف گیری کردم و به آتش جهنم واصل گرداندم. شهید در تمام شدن مرخصی آن از خداحافظی کردن و گفتن که من دیگر برنمیگردم. شهید وقتی که به آبادان رفتند پس از دو روز به شوش منتقل کردند. که پس از چند روزی در شوش استراحت کردند و به خط اول جبهه منتقل یافتن که پس از چند روزی وقتی که در حال نگهبانی بودند که بر اثر تیر کلاش به فیض شهادت راه یافتند. از قول یکی از همسنگرهایش که برای من تعریف میکرد، میگفت، این بچه از مردن یا از تیر خوردن ترسی ندارد و روزهایی که نگهبانی میداد، عراقیها را به تیر میبست که صدای آمبولانس آنها به […] صدا میانداخت و من به سایر دوستانم میگفت که برادرهای عزیزم سنگرم را خالی نگذارید. خداحافظ برادران عزیزم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
شهادت تقدیری است الهی که در عرض هستی و حیات یک ملت جریان پیدا می کند
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۲۰/۹/۱۳۶۲
زندگینامه شهید یحیی شریفات
شهید یحیی تشریفات فرزند وهب در سال ۱۳۴۴ در خانواده ای متدین و مذهبی روستایی از توابع شهر امیدیه دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در روستای زادگاهش به پایان رساند و پس از دوره راهنمایی را در شهر امیدیه به پایان رساند. با توجه به علاقه فراوان و تأثیر علم و دانش و ذهن بالای وی در دوره دبیرستان دانش آموز ممتازی بود و دیپلم اقتصاد را کسب نمود. با شروع انقلاب اسلامی در راهپیمایی ها شرکت می کرد و فعالیت های فرهنگی و مذهبی وی در گروه های مختلف چشمگیر بود. شهید یحیی پس از اتمام تحصیل به خدمت مقدس سربازی اعزام می گردد که به لشکر ۷۷ کرمان گردان ۱۲۹ وارد میشود. که پس از مدتی به جبهههای نبرد اعزام میشود و در منطقه عملیاتی شوش انجام وظیفه می نماید. ایشان از دشمن هراسی نداشته و در خاطرات خود از چگونگی نبرد با دشمن موارد زیادی را گفته است. وی سرانجام در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۶۰ در هنگام پست نگهبانی مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار میگیرد و به شهادت می رسد. پیکر پاک و مطهر شهید پس از انتقال به شهرستان در قطعه شهدای شهرستان امیدیه دفن می گردد.
روحش شاد و یادش گرامی باد