وصیتنامه پاسدار شهید عبدالکریم نساج
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ – رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ وَثَبِّت أَقدامَنا وَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ – ربنا ورزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
ان الحیاة عقیدة و الجهاد – به راستی که زندگی فقط عقیده و جهاد در راه آن است. و کسانی که در گذران عمر از این دو بیبهرهاند زندگی دارند اما نه نوع انسانی آن، بلکه در یک نوع زندگی حیوانی به سر میبرند. حال که انقلاب اسلامی دارد به جاهای دیگر صادر میشود و کفار به مقابله شدیدتر با آن برخاستهاند و هر مسلمان میبایست سهمی در آن داشته باشد و برای تداوم انقلاب یا خون بدهد و یا پیام، من چون خود را قادر به رساندن پیام به خوبی و کامل نمیبینم، این راه را برگزیدم و آمدم تا شاید خونم را برای حفظ و تداوم این انقلاب اسلامی -اگر ارزشی داشته باشد- بدهم. چون حیاتم آنطور که باید برای این انقلاب ثمردار نبوده است. حال با تمام وجود آمدهام که تا آخرین لحظه تلاشم را برای کمک به این انقلاب بکنم. دیگر تحمل این زندگی بیثمر یا کم ثمر را ندارم و امید دارم که خداوند توفیق کشته شدن در راهش را نصیبم گرداند.
از خانوادهام که شاید در طول زندگیام هیچ محبت و خوبی از من ندیدهاند که امیدوارم را ببخشند، میخواهم که هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهند چون این آن چیزی است که من با تمام وجودم مدتها بود که در پی آن بودم. از برادران و خواهران خود میرخواهم که در راه شناخت هرچه بیشتر و بهتر اسلام تلاش و کوشش بنمایند.
به امید پیروزی و گسترش انقلاب اسلامی در جهان
با درود به امام بزرگ امام خمینی بت شکن
و به امید نابودی هر چه زودتر کافران غرب و شرق
والسلام و علی عبادالله الصالحین
پاسدار عبدالکریم نساج
تاریخ شهادت: ۳۰/۷/۱۳۵۹
محل شهادت: خونین شهر، خیابان ۴۰ متری
نحوه شهادت: شهید نساج و چهار تن دیگر از برادران کنار خیابان ایستاده بودند و طرح حمله به دشمن را برای آنان توضیح میداد، که ناگهان از سوی دشمن خمپارهای به طرف آنها پرتاب میشود. ترکش خمپاره به خرج آرپی جی ۷، که در پشت کمرشان بوده اصابت کرده و باعث شهادت همگی برادران از جمله عبدالکریم نساج میگردد.
مزار: قطعه شهدا امیدیه