از مبارزات شهید
قبل از پیروزی انقلاب یک شبی یکی از روحانیون قم را، شهید آوردند و ساواک از آوردن روحانی به وسیله شهید علیاری متوجه میشود، دو شهید را به زندان میاندازد و با واسطه یکی از آشنایان شهید از زندان آزاد میشود. شهید ضد گروهکها بود و شبها تا صبح نگهبانی میداد؛ البته با اسلحه. در زمان قبل از پیروزی انقلاب شهید در تظاهرات میدان جعفر شرکت داشت. گروهی را به وسیله خودش جمع کرد و از میانکوه به میدان جعفر جهت تظاهرات بر علیه ساواکیها شورش کردند. همیشه وقتی سر کار حاضر میشد با گروهکهای ضد انقلاب بحث میکرد و تا حد امکان آنها را به راه راست هدایت میکرد و خوشحال بود از اینکه آنها را به راه راست هدایت میکند. در طول جنگ تحمیلی به جبهه سوسنگرد (الله اکبر) و جبهه خرمشهر اعزام شد و البته مدت اقامتش در جبهه سوسنگرد شش ماه بوده است و سرانجام در یکی از عملیات چشمگیر و جهانی بیت المقدس بر علیه صدامیان شورید و به درجه رفیع شهادت نائل گردید و هنوز بعد از یکسال پیکر مطهرش پیدا نشده.
روحش شاد
از اخلاق شهید از زبان مادرش
بچه خوبی بود و اخلاق اسلامی داشت و تمام روحانیت را جمع میکرد و به دهات میرفت و تبلیغ اسلامی میکرد. بچهای با ایمان بود. در کمیتهها و سپاه فعالیت داشت و بعد هم به استخدام شرکت گاز درآمد. خیلی خوب بود و مهربان بود و جای گفتن نیست و از کوچکی تا حالا که شهید شده هیچ گاه به ما حرفی نزد و پرخاشی نکرد.
شهید قبل از اینکه به جبهه برود مرتب کتاب معاد از آقای دستغیب را میخواند. و سیر نمیشد از اینکه این کتاب را تمام کند و میگفت این کتاب باعث شده که من به جبهه بروم و یکی از عضوهای فعال حزب جمهوری اسلامی میانکوه بود و زمانی که مردم جنگ زده به میانکوه آمده بودند، شهید علیاری مرتب غذا برای جنگ زدگان تهیه میکرد. روز آخر که میخواست به جبهه برود شهید نواری را تهیه میکند و از مادرش میخواهد که با او مصاحبه کند و مادرش نیز قبول کرد و با او مصاحبه کوچکی کرد و هدفاش را از رفتن به جبهه بپرسید و میگفت، من جنگی را میخواهم بکنم که حضرت علی(ع) کرد. همیشه به خواهران و مادرش توصیه میکرد که زینبوار زندگی کنند و تاکید خاصی روی حجاب اسلامی داشت به خصوص برای خواهر و مادرش این موضوع را مطرح میکرد.
زندگینامه شهید فرامرز علیاری
فرامرز علیاری در سال ۱۳۲۴ در یک خانواده مذهبی و مستضعف به دنیا آمد. دوران تحصیلی خود را تا کلاس دهم نظام قدیم ادامه داد. چون پدر از نظر کاری و مالی ضعیف بود مجبور شد که وی ترک تحصیل کند. بعد از چندی به سربازی رفته و در همان موقع فهمید که چه فقری بر جامعه حکمفرماست. از همان لحظه به بعد فعالیتهای اسلامی خود را شروع کرد. بعد از اتمام دوران سربازی به یاری پدر شتافت و در شرکت گاز به طور موقت شروع به کار کرد؛ بعد از چندی به طور دائم به استخدام شرکت گاز درآمد.
در همان موقع ساواک فهمید که وی فعالیت اسلامی دارد و به مدت دو روز وی را بازداشت کرد و همین کار باعث شد که اطلاعات وی افزونی پیدا کند.
قبل از انقلاب فعالیتهای خود را آشکار و در راهپیماییهای سراسری شرکت میکرد. همین که امام فرمان اعتصاب عمومی را داد، وی همراه همکاران خود اعتصاب را شروع کرد.
وقتی انقلاب پیروز شد و امام به ایران آمد، فرامرز در کمیتههای گشتن، شروع به نگهبانی کرد و بعد از چندی وی تصمیم گرفت تشکیل خانواده دهد. هنوز مدتی از ازدواج وی نگذشته بود، که عراق جنگ تحمیلی خود را به ایران شروع کرد و به طور داوطلب در جبهه سوسنگرد به کمک برادران که آنجا بودند شتافت و بعد از چندی به پیش خانوادهاش برگشت تا اینکه بعد از استراحت دوباره به یاری جبههها بشتابند. قبل از اینکه حمله فتح المبین آغاز شود، داوطلبانه برای جبهه ثبت نام کرد. ولی اداره آنها اجازه به آنها را ندادند و گفتند ما به تو خیلی احتیاج داریم. بعد از چندی گفت من حتماً باید جبهه بروم و در سپاه پاسداران آغاجاری ثبت نام کرد و در تاریخ ۱۰/۲/۱۳۶۱ در حمله بیت المقدس به شرف شهادت نائل شد.
برادران و خواهران این دنیا مانند کلاسی است که باید در آخر امتحان پس بدهیم. خوشا به حال کسی که در این امتحان سرافراز بیرون بیاید…
شهید فرامرز علیاری، یادتان نرود در آخر نماز برای امام دعا کنید…
والسلام از طرف خانواده شهید فرامرز علیاری