پدر شهید محمد علی ابوالحسنی
پسرم شهید محمد علی در تاریخ ۲۱ مهر ماه ۱۳۳۹ آغاجاری منازل شرکت نفت دیده به جهان گشود و از زمان کودکی سنگین و افتاده بود و تا پایان کلاس اول دبستان در امیدیه صنعتی زندگی میکرد و بعد از اینکه من بازنشسته شدم به علیآباد نقل مکان کردیم و تا پایان دوره ابتدایی در علی آباد زندگی میکرد. البته زندگی در علی آباد با انواع کمبودهای بسیار که حتی ابتداییترین امکانات زندگی از قبیل آب و برق و گاز بوده، زندگی خود را سپری میکرد. پسرم شهید محمد علی دوره راهنمای خود را در امیدیه صنعتی در دبیرستان شهید فارسیمدان (ساسان سابق) آغاز کرد. البته در همین زمان بود که به برادر بزرگتر شهید محمدعلی خانه سازمانی واگذار گردید. آن زمان خانواده ما هفت نفر بوده و همگی در یک خانه دو اتاقه بر روی هم میلولیدیم. با این اوصاف شهید محمدعلی علاوه بر تحصیل به مطالعه کتب دیگر به میپرداخت و از بعد انقلاب بود که فعالیتهای سیاسی خود را در خط اسلام و امامان در تداوم بخشید. انبار انقلاب شروع میکرد و بعد از پیروزی انقلاب با گروهکهای ضد انقلاب به مبارزه پرداخت و هنگام جاری شدن سیل در رامشیر به همراه با یاران انقلابی خود برای کمک به سیل زدگان شتافت و همیشه وقت خود را صرف بیچارگان و درماندگان میپرداخت.
مادر شهید
به نام خدا پسرم خوش قلب و مهربان و فعال بود که همیشه دوست داشت به خانوادههای کم بضاعت کمک کند و ناگفته نماند که خودمان هم دست کمی از آنها نداشتیم. ولی با همین حال تا جایی که میتوانست کمک میکرد. شهید محمدعلی بیشتر اوقات خود را در بیرون از خانه به سر میبرد و فعالیتهای زیادی در خط اسلام داشت. پسرم شهید محمدعلی پسری شیک پوش، پاکیزه بود و بیشتر شبها را به گشت در ناحیه میگذراند و در زمان جنگ چند بار به جبهه رفت و در ابتدای جنگ در درگیری خرمشهر به جنگ تن به تن بود چند بار و پر هر دفعه مدت طولانی در جبهه بود و با کفار بعثی مردانه جنگید و در سال گذشته بود که در جبهه طریق القدس در آزادسازی شهرستان در تاریخ ۸/۹/۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی باد
برادر بزرگتر شهید
برادرم شهید محمد علی جوانی بود با شهامت، با گذشت، و رئوف و مهربان. همیشه خنده بر لبانش بود. اگر کسی باعث ناراحتی او میشد فقط چند لحظه کوتاه ناراحت میشد و بعد از آن آثار لبخند بر لب آن ظاهر میگشت. برادرم همراه دوستانش همیشه با گروهکهای ضد انقلاب درگیر میشدند. حتی یک روز درگیری به قدری بود که آن دسته از گروهها با سنگ و چماق و چاقو به جان آنها فرستاده بودند که بعد کمیته دخالت کرد و آنها را دستگیر کرد و به دادگاه انقلاب اسلامی در اهواز فرستادند و بعد از چند روز از طرف دادگاه بی گناهی و بر حق بودن شهید محمدعلی و دوستانش ثابت شد و آزاد شدند و طرف مقابل آنها به زندان افتادند. شهید محمد علی با وجود اینکه از لحاظ سنی از من کوچکتر بود، ولی همیشه مرا راهنمایی و نصیحت میکرد با وجود اینکه برادرم شهید شده است. اما این جنگ تحمیلی به گفته امام خمینی رهبر کبیر انقلاب برای ما فایدههای بزرگ دارد. ما در اثر این جنگ آبدیده شدهایم؛ شرف پیدا کردهایم و در جهان به جای بزرگی پیدا کردهایم
والسلام
خانواده شهید محمد علی ابوالحسنی