زندگینامه شهید محمد جواد رئیسی فرد
انشالله امام میآید و مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و دست نشانده آنها یعنی رژیم طاغوتی میزند.
فرازی از اقوال شهید
این امنیت و این آرزو جوانان سلحشور این مرز و بوم را به استقبال جانانه از کرامت شهادت واداشت. و چه زیبا که در قعر و غور این عشق حماسهها آفریده و تاریخها نگارش شده چون جاذبه و دافعه ولایت، همان جاذبه و دافعه عشق به علی(علیه السلام) است. و شهید محمد جواد با قدوم امام خمینی به سرزمین ایران اسلامی عطر ولایت و امامت را استشمام میکرد.
به سال ۱۳۴۴ شمسی در خانوادهای مستضعف و با تقوا، کودکی به دنیا آمد. که به برکت دهمین پیشوای شیعیان به نام محمدجواد را برای او برگزیدند. شهید محمد جواد به میمنت هوش و استعداد خدادادی در سن ۵ تا ۱۰ سالگی نماز و قرائت قرآن را فراگرفت. در نمازهای جمعه و جماعت و مراسمات دعای کمیل، شرکت چشمگیری داشت. در اوج پیروزی انقلاب اسلامی چون پروانه عاشق به دور نور پر افروز ولایت میچرخید. زیرا که شخصیت امام را شخصیت انسانی کامل میدانست. او با اقتدا به ائمه اطهار به برپایی به موقع فرائض یومیه و بلاخص نماز شب به اهتمام خاصی میورزید. در آستانه آغاز جنگ تحمیلی شهید محمدجواد در چندین نوبت متوالی جهت یورش به کفار مزدور خود را برای اعزام معرفی مینمود. اما قد کوتاه او مانع اعزامش به منطقه میشد. اما عاشق بی قرار است و سرانجام با گریه و زاری و اصرار زیاد در تاریخ ۳/۱۱/۱۳۶۱ به جبهه حق علیه باطل اعزام گشت و چه سعادتی زیباتر از شهادت. شهید محمد جواد در عملیات پرشکوه والفجر مقدماتی در تاریخ ۱۸/۱۱/۱۳۶۱ به آن فوز نائل آمد.
روحش شاد
زندگینامه پاسدار شهید محمد جواد رئیسی فرد
یریدُونَ لِیطْلِقُوا نُورَ اللّهِ بافواهِهِمْ وَاللّهُ مُتِمَّ نُورهِ وَلَوْکرِهَ الکافرونَ
اراده میکنند که با دهانهایشان نور خدا را خاموش کنند و خداوند نور خود را کامل میگرداند ولو این که کافران کراهت داشته باشند
شهید محمد جواد در سال ۱۳۴۴ در خانوادهای مستضعف و باتقوا در میانکوه آغاجاری دیده به جهان گشود و دوران کودکیاش را در آغوش پر مهر و محبت پدر و مادر گذراند. شهید در کودکی بچه باهوش و صالحی بود. به طوری که در سن پنج سالگی ترکیب نماز را فرا گرفت و در سن ۱۰ سالگی قسمتی از سورهرهای کوچک قرآن را خوب میدانست.
همیشه در مساجد برای شرکت در نماز جماعت شرکت میکرد و علاقه زیادی به مطالعه کتاب داشت و بیشتر کتابهای استاد مطهری و شهید آیت الله دستغیب را میخرید و میخواند. ایشان همیشه به برادران و خواهران و فامیلهایش توصیه میکرد که نمازتان را در اسرع وقت بخوانید و روزه را فراموش نکنید که باعث خودسازی میشود و آنها را به شرکت در دعای کمیل تشویق مینمود.
شهید بعد از کلاس سوم راهنمایی فرمود که مرا بفرستید تا درس طلاب را بخوانم تا چنانچه زندهماندم خدمتگزار خوبی برای جامعه اسلامی باشم. شهید محمدجواد همیشه به خانواده خود میفرمود که پدر و مادر، شماها ناراحت نباشید؛ انشالله امام عزیزمان میآید و وضع مردم محروم و مستضعف دین درست میشود.
ایشان همیشه روز شب بیرون بود و وقتی به خانه میآمد مادرش به او میگفت، که بیا مقداری استراحت کن و ایشان در جواب میفرمود که در این موقع حساس باید با منافقین که از کفار بدترند، مبارزه کرد تا آنها نتوانند به ما ضربه بزنند. و انشالله به رهبری امام عزیز انقلاب دارد روز به روز به اوج خود میرسد و انشالله امام میآید و مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و دست نشانده آنها، یعنی رژیم طاغوتی پهلوی میزند و این رژیم را نیز به دنبال دیگر فرعونیان روانه زبالهدان تاریخ میکند.
محمد جواد شبها با وضو میخوابید و نماز شبش را ترک نمیکرد و همیشه میفرمود که ما باید از اماممان اطاعت کنیم و او را تنها نگذاریم و سربازهای خوبی برای او باشیم. شهید چندین بار جهت اعزام به جبهه خود را معرفی کرده بود. ولی چون قدش کوتاه بود، او را نمیفرستادند و چندین بار گریه میکرد و میگفت که چرا مرا به جبهه نمیفرستند و بالاخره در تاریخ ۳/۱۱/۱۳۶۱ بهمن ماه موفق شد به جبهه حق علیه باطل اعزام شود و در عملیات پرشکوه والفجر مقدماتی شرکت کند و در همین عملیات بود که به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید و ما را در غم فرو برد و خون پاک و همه هستیاش را نثار سرور آزادگان حسین بن علی(علیه السلام) شهید مظلوم صحرای کربلا نمود.
گرچه پیکر پاک و مطهرش در میان نیست اما یاد و آوازهاش همیشه در قلبهای سراسر […]
تاریخ و نوع حادثه
در تاریخ ۱۸/۱۱/۱۳۶۱ در فکه، در عملیات والفجر [مقدماتی] به شهادت رسید
.