شهید یدالله احمدی

زندگی نامه شهید یدالله احمدی

این خلاصه‌ای از خاطرات و زندگینامه شهید یدالله احمدی می‌باشد که بیشتر به وصیت نامه شباهت دارد حسب اظهارات خودش در یکی از برگ‌های آخرین زندگینامه

به نام خدا

با سلام به امام عزیز رهبر مستضعفان جهان

با درود به شهدای گلگون کفن اسلام بر کفر جهانی و با آرزوی پیروزی نهایی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی

شهید یدالله احمدی در شهر کوچکی به نام هفتگل متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در این شهر به پایان رسانید. شهید در همین ایام خوشرویی، حسن معاشرت تواضع و ایثار در ایشان ظاهر شد. دربین همشاگردیها از نظر چند خصلت فوق شاخص بود. همیشه مشکل گشا بود دوستانش علاقه عجیبی به ایشان داشتند. شهید تحصیلات متوسطه را در مسجدسلیمان تا کلاس چهارم طبیعی سپری نمود و دو سال باقی مانده را در شهر امیدیه به اتمام رسانید. اعزام شهید به خدمت سربازی مصادف با اوج گرفتن پیروزی انقلاب بود در آن زمان در پادگان خرم‌آباد و اهواز مشغول خدمت بود در پادگان با چند تن از برادران دیگر در پادگان شب‌نامه پخش می کردند. تا زمانی فرا رسید که با پیام امام که پادگان ها را ترک کنید که ایشان همان موقع از پادگان اهواز گریختند و دیگر تا پیروزی انقلاب در همین امیدیه مشغول به فعالیت گردید. نوع فعالیت و نوشتن شعار بر روی دیوار های شهر بود. پس از فرار شاه خائن و پیروزی انقلاب در گروهان حفاظتی از تاسیسات نفتی و […] هم پیام‌های امام را بر روی دیوارها نقاشی می‌کردند. این جریانات ادامه داشتند تا زمانی که در پوستر شماره یک صنعت نفت جهت است حصار تاسیسات نفتی مشغول به کار شد. هنوز چند هفته به کار مشغول شده بود همان روزی که خبر شهادتش را به ما دادند طبق گفته مادر شهید که می‌گویند همان روز صبح موقعی که می‌خواست به سرکار برود با پدر و مادرش خداحافظی کردند و به مادرش گفت، که مادر مرا حلال کن من دیگر به خانه بر نمیگردم. امروز هواپیماهای صدام کارخانه ما را بمباران می‌کنند و منم شهید می شوم این را گفتند و رفتند و دیگر به خانه برنگشته تا شبکه خبر شهادتش را به برادرش دادند.

شهید همیشه به برادر بزرگ می‌گفت، روزی که من از دنیا می‌روم در زیر تابوتم غوغا به پا می‌شوم همه مردم برای تشییع جنازه من می‌آیند. تابوت مرا تو روی دست‌ها به حرکت در می‌آورند بله همان چیزی را که از خدا می‌خواست با نیتی پاک و با ایمانی که به شهادتین و ائمه اطهار(ع) و حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) داشت به آرزویش و خواسته قلبیش که در آن  دنیا به دیدار مولایم آقا امام حسین (ع)  میروم و بوسه بر دست‌هایش میزنم.

بله شهید آنطور که خواست همان طور شد. بالاخره در تاریخ ۳/۳/۱۳۶۵، روز شنبه با هجوم هواپیماهای عراقی صهیونیستی به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

انشالله که با شهدای صدر اسلام خداوند بزرگ مشهورش بدارد

والسلام

شمه‌ای از زندگی نامه شهید در دفتر خاطراتی که توسط برادرش تنظیم گردیده است

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *