در سال ۱۳۴۶ در يكي از روستاهاي زيدون به دنيا آمد، نامش را حسين نهادند تقدير الهي، سرنوشت او را با رنج و درد رقم زد. او در سه سالگي مادر مهربان خود را از دست داد و در هفت سالگي از نعمت پدر محروم ماند، شايد زندگي در روستا و دشواري هاي آن براي هر كس قابل تحمل نباشد چه رسد به اين كه انسان از نعمت پدر و مادر نيز محروم باشد، امّا حسين و سه خواهر و برادرش در نزد دايي و عموي مهربان خود باليدند و در برابر سختي ها قد خم نكردند. او تحصيلات ابتدايي خود را در روستا گذراند و با شروع انقلاب اسلامي علي رغم آن كه سنّ كمي داشت مشتاقانه به سخنان امام گوش جان مي سپرد و در مقابل خوانين وابسته به رژيم به اعتراض برمي خاست با پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي او به عضويت بسيج درآمد و به دليل نياز جبهه، داوطلبانه عازم حضور در ميدان شرف گرديد.
جانباز دلاور حسين شيرستاني در سال ۶۵ با تأسّي به سنّت رسول اكرم (ص) با دختر عموي خود ازدواج نمود كه ثمره اين پيوند مبارك چهار فرزند پسر مي باشد، با اين حال نه ازدواج و نه تحصيل هيچ كدام مانع حضور او در خط مقدم جبهه نبود. او از سال ۶۲ تا پايان جنگ بارها به جبهه رفت و بيش از ۴۵ ماه دلاورانه در جبهه، از شرف و ناموس اين سرزمين دفاع كرد و چندين بار مجروح و شيميايي گرديد.
زنـدگي او را فردي سخت كوش و مصمم بار آورده بود. به طوري كه هيچ گاه در
برابر رنج بيماري سر خم نكرد و تا آخرين لحظه در حد توان خود كوشيد تا خانواده اي سالم و فرزنداني نمونه به اجتماع تحويل دهد. بعد از جنگ با وجود تمام مشكلات مادّي و رنج طاقت فرساي بيماري تنفسي كه ناشي از بمباران هاي شيميايي زمان جنگ بود به كار و فعاليت پرداخت و به تحصيل در مقطع دبيرستان ادامه داد.
او مردي متواضع و مهربان بود كه هميشه در نمازهاي جمعه و جماعت حاضر مي شد و در انجام هر كار خيري پيشقدم بود. همسرش مي گويد: حسين هر هفته اقوام و آشنايان را به خانه دعوت مي نمود و مي گفت: « صله ي رحم موجب رضاي خداست. » او خواهران و برادران يتيم خود را در سايه ي لطف خود پرورد و براي آنها همچون پدري مهربان بود.
سرانجام اين رزمنده عزيز كه سال ها در ميدان هاي شرف حضوري حماسه آفرين داشت. در تاريخ ۲۱/۱/۷۹ بر اثر شدّت جراحات شيميايي در بيمارستان شهيد ايرانپور اميديه به ديگر دوستان همرزمش مي پيوندد و نداي «يا اَيّتُهَا النَّفسِ المُطمَئِنَّة» دوست را با تمام وجود لبيك مي گويد و راضي و خشنود در بزم پروردگارش حاضر مي شود. پيكر اين جانباز دلاور دو روز بعد با بدرقه مردم در گلزار شهداي اميديه به جمع خونين پيكران بهشتي پيوست. يادش گرامي و روحش شاد.
بسم الله الرحمن الرحيم
در همه حال راه امام را دنبال كنيد و اهداف مقدس او را تبليغ كنيد و در زمان نياز و ضرورت رهبر را تنها نگذاريد. تلاش و درس خواندن در زمان صلح و عافيت و سلامت و ايثار و جان فشاني در زمان دفاع از دين و ميهن اسلامي را فراموش نكنيد. مساجد را پر كنيد و در مراسم عزاداري امامان (ع) شركت كنيد، پشتيبان ولايت فقيه باشيد و بسيج را تقويت كنيد.
والسلام عليكم
خرداد ۶۱