شادروان محمدرضا الهي در بيستم آذر ماه سال ۱۳۴۷ در شهرستان مسجد سليمان در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود و تحصيلات خود را تا مقطع ديپلم در رشته رياضي فيزيك در همان جا ادامه داد و مدتي به عنوان مامور و بازرس شوراي آرد و نان مشغول به كار شد. در سال ۱۳۷۴ با استخدام در سازمان تامين اجتماعي اميديه به عنوان متصدي داروخانه مشغول به كار گشت.
مرحوم محمدرضا الهي از بدو ورود به منطقه اميديه و اسكان در محله علي آباد هميشه در نماز جماعت و جمعه و دعاي كميل و مراسم مذهبي حضوري فعال و مخلصانه داشت و به عضويت پايگاه شهيد باكري در آمد و مخلصانه به همكاري مي پرداخت.
او هميشه با رويي گشاده و مهربان در جمع دوستان و همشهريان ظاهر مي شد و در انجام كارهاي خير پيشقدم بود. دستگيري از مستمندان و محرومين از خصلت هاي اين عزيز از دست رفته مي باشد. اطرافیان و همكاران در طول ساليان متمادي، پاكدامني و نجابت او را آزموده بودند و به او اعتماد كامل داشتند. اين زنده ياد تا قبل از رحلت ملكوتي خويش به مساعدت مالي و پزشكي افراد محروم و بي بضاعت مي پرداخت و از بذل دارايي و وقت خود در اين راه دريغ نمي نمود. او با اخلاص و پاکدامنی كمك هاي دوستان و اطرافيان را جمع آوري مي نمود و به افراد نيازمند مي رساند.
اين عزيز در سال ۷۸ ازدواج نمود كه ثمره اين پيوند يك فرزند پسر مي باشد. او به فعاليت هاي ورزشي به خصوص فوتبال علاقه مند بود و در مسابقات فوتبال بين ادارات از بازيكنان مطرح به شمار مي رفت.
سرانجام او در تاريخ ۴/۴/۸۶ در اثر سانحه ي رانندگی در جاده ساوه ــ تهران دعوت محبوب را با تمام وجود لبيك گفت و مشتاقانه به سوي دو برادر شهيدش منوچهر و هوشنگ پر كشيد و در قبرستان انديمشك به خاك سپرده شد. روحش شاد و يادش گرامي باد.
خاطره اي از برادر رضا پور عطار عضو انجمن خيريه نيكوكاران اميديه
هر گاه در خانواده اي نيازمند، بيماري بايد بستري يا اعزام مي شد، مرحوم الهي مشتاقانه با هزينه و وسيله نقليه خودش، او را به اهواز منتقل مي كرد و به خاطر آشنايي با مراكز درماني استان واقعاً مشكل گشا بود. وقتي از او مي پرسيدم چقدر هزينه كردي؟ لااقل بخشي از آن را بگير! او با تواضع و اخلاص جواب مي داد: «اگر هزينه ها بيش از حدّ توانم باشد حتماً خواهم گرفت.»