شهيد بهمن اسكندري

شهيد بهمن اسكندري

شهيد بهمن اسكندري در سال ۱۳۴۷ در خانواده‌اي زحمتكش و مهربان شكفت. تحصيلات خود را تا مقطع راهنمايي در همين محل ادامه داد، او با هوش سرشار خود مي‌توانست در عرصه تحصيل و علم به قلّه‌هاي موفقيت دست يابد امّا تقدير الهي بر آن بود كه او را در بوته‌ي آزمايش بيماري پدر بيازمايد و در نوجواني بار معيشت خانواده‌اي را بر دوش كشد كه بزرگسالان از برداشتن آن به ستوه مي‌آيند. او پس از بيماري پدر بيكار ننشست و در نانوايي محل مشغول به كار شد تا هزينه زندگي برادران و خواهران و پدر بيمار و مادرش را تأمين كند. تواضع و فروتني او را در حرمت نهادن به تك تك همشهريان به خوبي مي‌توان ديد. عشق به خدا و خدمت به خانواده را جزيي از وجود خود ساخته بود و به خاطر پاكي و نجابتش در محل كار مورد توجه و احترام همگان بود. بي‌حجابي زنان به شدت او را ناراحت مي‌كرد و به مادر و خواهرانش سفارش مي‌نمود كه در زندگي از حضرت زينب(س) الگو بگيرند.

   او در انجام فرايض ديني پايبند بود و به شدّت به پدر و مادر و اطرافيانش مهر مي‌ورزيد او پس از اعزام به خدمت مقدّس سربازي بي‌درنگ به جبهه‌هاي نبرد شتافت و در هر مرخصي بي‌صبرانه مشتاق بازگشت به جبهه بود.

   در آخرين باري كه به مرخصي آمده بود سفارش پدر را به مادر مي‌كرد و  مي‌گفت: « مادر شايد اين آخرين باري باشد كه به مرخصي مي‌آيم، هواي پدرم را داشته باش».

   سرانجام اين پرنده آسماني در تاريخ ۴/۴/۶۷ به نداي «اِرجِعي» محبوبش لبيك گفت و در جزيره مجنون به علت اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد.

   گلبرگ‌هاي پرپر اين شقايق در تاريخ۱۴ /۳/۷۱ فضاي شهر اميديه را عطرآگين ساخت و در كنار ديگر همرزمانش در گلزار شهداي اميديه به خاك سپرده شد.

يادش گرامي باد.

شهید بهروز عطوفت

وصیت شهید بهروز عطوفت

از این که شهید شوم هیچ‌گونه نگرانی نداشته باشید، زیرا اول حرف‌هایم گفته‌انم که سرانجام مرگ است و مرگ، خود آغاز زندگی دیگر است. شما را به خدا قسم که قدر این انقلاب و اماممان را بدانید. آیا قدرتی را سراغ دارید که این چنین در مقابل آمریکا بایستد و بگوید: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»

و شما هم کلاسانم، هنوز به یاد دارم که چگونه سر کلاس با یکدیگر می‌خندیدیم، خشم می‌کردیم و در آخر باز هم میخندیم و به آن دسته از برادرانی که صادقانه به طرف این گروه‌های منحرف کشید شده‌اند، پیام می‌دهم حداقل کمی به فکر شهدا و خون‌بهای آنان باشید و در آخر به خانواده‌ام، هم‌وطنم و هم‌دینم می‌گویم که من با چشم باز این راه را انتخاب نمودم؛ بدون هیچ تهدیدی یا وحشتی.

در آخر مبادا یاد شهیدان اسلام را از یاد ببرید

زندگینامه شهید بهروز عطوفت

بهروز عطوفت یکی دیگر از شهدای کربلای دارخوین در مرداد ماه سال ۱۳۴۲ به لطف الهی دیده به جهان گشود. وی آمده بود که زمینیان را درس شهادت دهد و زرق و برق دنیا را بفریبد تا که پرواز را به دربندان بیاموزد.

رژیم خون‌آشام پهلوی بنیادش بر استثمار مردم و در ضعیف نگه داشتن آنان بود. زندگی بهروز از همان آوان کودکی تا به هنگام پیروزی انقلاب توأم با فقر و محرومیت بود. پدرش سرایدار یکی از دبستان‌های آغاجاری بود؛ که با حقوق ناچیز زندگی خانواده را اداره می‌کرد.

از خصوصیات بهروز در دوران دبستان و متوسطه، استعداد بسیار او در امر فراگیری و کنجکاوی‌اش در مسائل مختلف بود. که از او یک شخص باپشتکار و خستگی‌ناپذیر ساخته بود. وی در کتابخانه مدرسه فعالیت چشمگیری داشت. به ورزش سالم علاقه‌مند بود؛ وی همچنین به کارهای الکتریکی علاقه زیادی داشت و تحصیلاتش را در هنرستان میانکوه ادامه داد.

در سال ۵۶ هنوز انقلاب عظیم اسلامی نخستین جرقه‌های حیات بخش خود را پدیدار نکرده بود، که شهید بهروز عطوفت، به کمک یکی از آشنایانش به نواری از سخنرانی امام دست پیدا کرد و با شناخت امام و رهبر خویش، به عظمت رسالت سنگین خویش پی برد؛ که چه راه طولانی و پر فراز و نشیبی در پیش دارد.

بهروز با آغاز انقلاب […] در تکثیر و پخش نوارهای سخنرانی امام کوشید. ولی از آنجایی که با فساد دستگاه پهلوی آشنا بود، به نصیحت اطرافیان خصوصاً دوستان خود می‌پرداخت و آنان را از غرق شدن در منجلاب فساد رژیم بر حذر می‌داشت و استفاده از برنامه‌های رادیو و تلویزیون را که ثمره‌ای جز تخدیر افکار و ضعیف نمودن اراده‌ها نداشت، بر حذر می‌داشت.

شهید عطوفت در تمامی راهپیمایی‌هایی که بر علیه رژیم جبار برگزار می‌شد، شرکت فعالانه داشت. در اعتصاب محصلین شرکت داشت و دوستانش را نیز تشویق به اعتصاب موثر می‌نمود فداکاری و زحمات  او همچنین ادامه داشت تا اینکه صبح پیروزی فرارسید و ظلمت شب را در هم شکست و انقلاب به پیروزی رسید و بنا به گفته خودش در وصیت نامه‌اش: «تحولی از ظلمت به نور و تاریکی به روشنایی و سرانجام از کفر به توحید به وقوع پیوست»

پس از پیروزی انقلاب، بفرمان امام مشتاقانه در دوره‌های آموزش بسیج ثبت‌نام کرد و در همان اوایل کاربرد سلاح‌های سبک را آموخت و پس از آموزش‌های فراوان در پایگاه شهید مکوندی به تعلیم دیگران پرداخت.

با آنکه محصل بود، ساعات زیادی از روز را در بسیج می‌گذراند و خالصانه خود را در اختیار انقلاب اسلامی گذاشت و از آنجا که در رشته برق تحصیل می‌کرد با ارگان‌های انقلابی جهت برق‌رسانی به محل سکونت جنگ‌زدگان کمال همکاری را می‌نمود.

عشق به امام و انقلاب را جز از زبان خودش نمی‌توان بیان نمود آنجا که در وصیت‌نامه‌اش آمده است: « شما را به خدا قسم که قدر این انقلاب و اماممان را بدانید. آیا قدرتی را سراغ دارید که این چنین در مقابل آمریکا بایستد و بگوید: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» در قسمت دیگری از وصیت‌نامه‌اش آمده است: «برادرانم مبادا با رفتن من از هدف اصلی که همانا تداوم انقلاب است، باز ایستید. مبادا که امام و یارانش را تنها بگذارید»

سرانجام بهروز عطوفت در حمله تاریخی و پیروزی ۵ مهر در جبهه دارخوین به لقاء الله پیوست. خون مطهرش حیات‌بخش انقلاب گشت و روح پاک پر عطوفت‌اش به ملکوت اعلا پیوست. بهروز از میان ما رفت اما حماسه جاوید و فداکاری‌ها و رشادترهای او و همچنین شرح زحمات و خدماتش به اسلام و انقلاب تا ابد از یادها نخواهد رفت.

روانش شاد و یادش گرامی و راهش جاوید باد

آری اینچنین از سرگذشت زندگی یاران امام که رهبر دوراندیش انقلاب با الهام از نصرت و یاری خدا، با یقین کامل به پیروزی در سال ۴۳ به هنگام تبعید در جواب شاه ملعون فرموده بود: که یاران من اینک در گهواره شیرخواراند. راستی که تاریخ باید این تداوم جاوید را در دل خود ثبت کند؛ زیرا که امروز یاران امام پس از ۱۸ سال، گهواره‌های خود را تبدیل به سنگرهای خونی نموده‌اند که اهداف الهی و مقدس رهبرشان را به تحقق برسانند.

درود کل انسانیت به روان پاک شهدای به خون خفته اسلام

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید بدران دژم‌پور

زندگینامه شهید بدران دژم‌پور

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید بدران دژم‌پور فرزند جبرین در سال ۱۳۷ در شهر آغاجاری در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون می‌نمود. رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد و به همسایگان و دوستان در همه کارها کمک میکرد.

با توجه به شرایط کاری و وضعیت خانواده از تحصیل بازماند و در کنار پدر و مادر خود به کار و تلاش پرداخت که پس از مدتی به استخدام بندر خرمشهر درآمد و بعنوان ارگر بندر مشغول بکار شد.

شهید بدران دژم‌پور ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۱۲/۰۴/۶۳ در بندر خرمشهر بر اثر بمباران منطقه توسط دشمن به فیض شهادت نائل آمد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید ایرج نورالدین موسی

ما زندگینامه‌ای از این شهید بزرگوار در دست نداشتیم.

شهید ایرج طیبی

شهید ایرج طیبی

بسمه تعالی

 شهید ایرج طیبی متولد سال ۱۳۴۴در شهر آغاجاری و تاریخ شهادت وی ۷/۱۲/۶۲ بود.

چکیده مبارزات

شهید ایرج طیبی کلاس اول راهنمایی بود، که مردم جهت برپایی انقلاب اسلامی به پا خواستند. وی با وجود سن کم، ولی به هر صورت با شرکت در تظاهرات و مجالس خود را سهیم می‌کرد. کم کم در طی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی به دلیل شرایط سنی که در چند ماهه اول موفق به اعزام به جبهه نشده بود در یک […] و نوارفروشی‌ها به تبلیغ علیه گروهک‌های ضد انقلابی مشغول بود و بعد از آن نیز در روابط عمومی سپاه در نمایشنامه‌ها بازی می‌کرد.

خصوصیات اخلاقی شهید

بسیار ساده‌پوش بود کمتر حرف می‌زد و بیشتر فکر می‌کرد. با تمامی اهالی فامیل مهربان بود و اخلاقش چکیده‌ای از اخلاق اسلامی رهبر بود.



برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید ایرج رحمانی

وصیت‌نامه شهید ایرج رحمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ

[سلام] و درود بیکران بر امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام خمینی(رضوان الله علیه) و بر تمامی شهدا از صدر اسلام [تاکنون] و باسلام بر پدر و مادر عزیز و مهربانم و خواهران و برادران خوب و عزیزم.

پدر و مادرم، [میدانم]که اکنون بعد از مرگم ناراحت هستید؛ اما بدانید که من در راه اسلام کشته شدم [و این] این یک افتخار بزرگ است برای شما و شما نباید ناراحت باشید.

خواهر و برادرانم شما باید اکنون راه [مرا] ادامه بدهید؛ زیرا تنها با ادامه راه شهداست که اسلام می‌تواند پیروز شود. شما مردم […] قهرمان‌پرور، نباید برای یک لحظه هم که شده دست از پیروی امام امت بردارید. پیروزی کامل اسلام که همان برافرازی پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله در تمام جهان است، جنگ [را ادامه] دهید و از پیروی علمای اسلام، به خصوص آیت الله منتظری دست برندارید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

رزمندگان اسلام نصرت عطا فرما

والسلام

 ایرج رحمانی

۱۷/۰۵/۶۲

بسمه تعالی

فرم گزارش مددکاری خواهران

شهید ایرج رحمانی متولد ۱۳۴۸ که از طرف بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاجاری به جبهه نور علیه ظلمت اعزام و در تاریخ ۲۳/۸/۶۲ در منطقه عملیاتی پاسگاه زید، در مصاف با خصم متجاوز به خیل شهدای اسلام شتافت. روحش شاد

پدر شهید نگهبان جهاد، …

مادر شهید دارای روحیه‌ای بسیار خوب و فردی مومن و حامی قرآن و جمهوری اسلامی است و از اینکه چنین فرزندی را در راه پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی تقدیم نموده، خرسند و به رضای خدا راضی است. و این همه صبر و استقامت را مدیون راهنمایی‌های شهید می‌داند، زیرا به گفته مادر شهید فرزندش با سن کمی که داشت برای من یک معلم بود و همیشه مرا نصیحت و آماده شهادت خود می‌کرد.

شهید ایرج بهمئی

زندگینامه شهید ایرج بهمئی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید ایرج بهمئی فرزند یدالله در سال ۱۳۴۶ در شهر میانکوه در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون می‌نمود. رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری بعنوان بسیجی به جبهه های نبرد اعزام شد.

شهید ایرج بهمئی ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۰۴/۰۴/۶۷ در عملیات پدافندی در منطقه عملیاتی جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نائل آمد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

شهید امیدعلی نریموسا

زندگینامه شهید امیدعلی نریموسا

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید امیدعلی نریموسا فرزند محمّدخان در سال ۱۳۴۱ در شهر بهبهان در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون می‌نمود. رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. در اقامه فرائض مذهبی علی‌الخصوص نماز و روزه دقت بسیار داشت. شهید نریموسا استخدام شرکت گاز شد. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری بعنوان بسیجی به جبهه‌های نبرد اعزام شد.

شهید امیدعلی نریموسا ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۰۳/۱۱/۶۴ در عملیات والفجر۸، منطقه عملیاتی فاو، به دلیل بمباران به فیض شهادت نائل آمد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید امان الله ذوالفقاری

زندگینامه شهید امان الله ذوالفقاری

« إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ »  (سوره فاطر / آيه ۲۸)

   شهید امان الله ذوالفقاری در دهم شهریور ماه سال ۱۳۴۶ در روستای مظفری از توابع شهرستان دیلم در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را در همان روستا گذراند و برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی به امیدیه علیا (منزل دایي) آمد و پس از طی این دوره به منظور تحصیل در علوم اسلامی، در مهر ماه سال ۱۳۶۲ به حوزه علمیه مهدیه امیدیه گام نهاد و این نقطه عطفی در زندگی او به شمار می رفت.

   او فردی مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی در عین حال مخلص و کوشا بود و علی رغم مشکلات مادی به جدیّت درس می خواند و از طلاب مبرّز به شمار می رفت سکوت و آرامش بهترین زینت او در مجالس بود هیچ فرصتی را برای تحصیل علم ضایع نمی کرد. این عالِم عامل، پیوسته دوستان و آشنایان را به حضور فعال در اجتماعات و عرصه های فرهنگی دعوت می نمود و در نمازهای جمعه و جماعت حضوری مستمر داشت. شهید امان الله بقا و حفظ جمهوری اسلامی و انقلاب را مرهون جهاد و شهادت می دانست و در دعاهای خود این توفیق را از خداوند متعال مسئلت می نمود. این شهید عزیز به حجاب و پاکدامنی خواهران و نسل جوان تأکید داشت و آن را عامل مصونیت اجتماع در برابر فساد و تباهی می دانست. اين شهيد سرافراز به شدت از بلاي خانمانسوز اعتياد كه گريبانگير نسل جوان است، رنج مي برد و با ديدن آنها مي گفت: « قلبم به درد مي آيد. » پدر شهید امان الله ذوالفقاری که خود از دلاوران سبز پوش سپاه در آن دوران بود نقل می کند: هر وقت كه وارد منزل مي شدم و او نشسته بود به احترام من از جايش برمي خاست، وقتي به او مي گفتم كه چرا خودت را به زحمت مي اندازي، حديثي از امام علي (ع) برایم نقل مي کرد که انسان نبايد در سه مورد شرم و حيا كند: ۱- احترام به پدر ۲- احترام به معلم ۳- يادآوري درباره ي قرض. فرزندم كه در حوزه تحصیل می کرد، یک روز به استان بوشهر آمد و در سپاه با من ملاقات نمود و از من برای حضور در جبهه اجازه خواست، من به او گفتم: فرزندم، اگر حوزه علمیه به تو اجازه می دهد برو و من مانع تو نمی شوم؛ زیرا فردای قيامت نمی توانم جوابگوی          آقا اباعبدالله الحسین (ع) باشم. وقتی سخنم به پایان رسید او درحالی که اشک در چشمانش موج می زد، گفت: پدر، امام فرموده هر کس که توانایی دارد باید به جبهه برود و من توانایی دارم.

   اين طلبه ي دلاور و شجاع در عمليات بدر به تاريخ ۲۲/۱۲/۱۳۶۳ در جزيره مجنون به درجه ي رفيع شهادت نايل آمد و پيكر مطهرش در گلزار شهداي گناوه به خاك سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

   برادر كوچك شهيد نقل مي كند:

   در آخرين سفر كه مي خواست به جبهه عزيمت كند من در سال دوّم دبستان تحصيل مي كردم و در حال بازگشت از مدرسه، تا مرا ديد دستان مهربانش را دور گردنم حلقه كرد و مرا بوسيد و گفت: « من به جبهه مي روم به پدر و مادر و مردم احترام بگذار و نماز و روزه ات را فراموش نكن. »

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ

  « وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »  (آل عمران/۱۶۹)

   باسلام و درود بر منجی عالم مهدی موعود (عج) و نايب بر حقّش امام امّت ـ خمینی بت شکن مُدَّ ظلّه العالی ـ وصیت نامه خود را آغاز می کنم.

   الان که حقیر عازم جبهه حق علیه باطل هستم، خدا را شاکرم که بار دیگر سعادت جبهه رفتن را به من عنایت فرمود : و امیدوارم گامی که برداشته ام در راه رضای او باشد و اگر خداوند به من توفیق شهادت داد با اهدا جان خدمتی ناچیز به انقلاب کرده باشم و این برایم مایه ی افتخار است کشته شوم و در رختخواب نمیرم. به این منافقین بزدل و هرزه زبان بگویید راهی که من انتخاب کرده ام راه فرار از ظلمت به سوی نور است.

   امّا مادرم سلام، سلام به تو که مرا بزرگ کردی و بی خوابی کشیدی و رنج های فراوان بردی تا که مرا به این سن و سال رساندی مادر رئوف و مهربانم ان شاءالله اگر خداوند به من توفیق شهادت داد، مبادا گریه کنی و به خود لطمه بزنی! بلکه شاد و خوشحال باش! چون من امانتی بیش نبودم و برای تو افتخار است که توانسته ای امانت را صحیح به صاحبش پس بدهی. خواهرانم را به صبر و پایداری ارشاد کن تا احساس ناراحتی نکنند. و مادر عزیزم به تو مژده می دهم که در آخرت نزد    حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) رو سفیدی. پدرم سلام و درود فراوان بر تو که برای پرورش من رنج ها بردی و زحمت های بسیار زیادی کشیدی تا مرا به این حد رساندی. پدر جان ان شاءالله اگر خداوند به من توفیق شهادت داد، شاکر باش که شهیدی در راه خدا دادی و مسئولیت تو خیلی سنگین شده است. پدر مرا ببخش و حلال کن اگر تو را رنجاندم. ای پدر گرامی برای شهادت من اظهار بی تابی نکن چون دشمنان اسلام شاد می شوند و مبادا احساس پدری بر تو غلبه کند و در این صورت به ربّ العـالمین پناه ببر. خـدایا! نعمت های بی شمار به من عنایت فرمـودی و نمی دانم چگونه شکرآنها را ادا کنم.

   خدایا ! شهادت را به من حقیر عطا فرما تا بتوانم به قرآن و مکتب تو خدمتی کرده باشم، خدا را شاکرم که توانستم به ندای « هل من ناصراً ینصرنی » ابا عبدالله (ع) لبیک گویم. پیام این حقیر به ملت غیور ایران این است که درنمازهای جماعت و جمعه و دعاهایی که خوانده می شود شرکت جویند و دعا برای سلامتی رهبر را یک لحظه فراموش نکنند. در پایان از همه قوم و خویشان عاجزانه طلب حلالیت می کنم و درباره وسایل و کتاب هایم پدرم هر چه تصمیم گرفت، درست است.

والسلام

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

قرارگاه قدس برازجان

ساعت ۱۰ صبح ۲۶/۱۱/۶۲

امان الله ذوالفقاري

زندگینامه شهید امان الله ذوالفقاری

به نام خدا

امان الله ذوالفقاری از طلبه‌های متعهد و دلسوز می‌باشد. علاقه وافر جهت کسب شریعت و ترویج فرهنگ غنی شیعه در سال ۶۲ وارد حوزه علمیه مهدیه امیدیه گردید. او ضمن درس و تلاش بنا به وظیفه شرعی و احساس مسئولیت بالای خود بارها به جبهه حق علیه باطل اعزام شد.

در یکی از ماههای سال ۶۲ هنگامی که جنگ به موقعیت حساس خود رسیده بود بار دیگر اعزام به جبهه را عاشقانه انتخاب کرد و جهت کسب اجازه و رضایت والدین به نزد پدرش رفته و از او درخواست حضور در جبهه‌های نبرد را نمود در این لحظه در پاسخ پدرش که گفته بود بهتر است سنگر علم را رها نکنی او گفته بود که امام فرموده‌اند که واجب کفایی است که افراد به جبهه بروند. در نتیجه پدرشان رضایت داده و ایشان بار دیگر به آرزویش که آمادگی نظامی و اعزام به جبهه بود رسید و به وظیفه دینی و الهی خود عمل نمود.

او در عملیات بدر در سال ۶۳ به دیدار حق شتافت

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید الیاس قنواتی

زندگینامه شهید الیاس قنواتی

شهید الیاس قنواتی فرزند ابراهیم در سال ۱۳۴۲ از روستاهای آغاجاری در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیط تربیتی و دینی پرورش و با فضائل اخلاقی و مذهبی آشنا گردید. او افراد خانواده و دوستان و انجام کارهای خوب دینی هدایت و رهنمون می ساخت. وی ‌همان ابتدا رابطه‌اش با والدین و اطرافیان بسیار خوب بود و با آنها با مهربانی و فروتنی بسیار برخورد می‌کرد و همسایگان و دوستان در همه کارها کمک می‌کرد. دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد که موفق به اخذ دیپلم گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و به عنوان پاسدار با حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی پرداخت و با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری به جبهه‌های نبرد اعزام شد

شهید الیاس قنواتی با حضور دلاورانه خود در جبهه‌ها ضمن فداکاری و ایثارگری‌های فراوانی در تاریخ ۲۴/۵/۶۵ در منطقه عملیاتی آبادان، پاسگاه زید، در عملیات کربلای ۵، بر اثر اصابت ترکش خمپاره و مجروحیت شدید به فیض شهادت نائل آمد.

روحش شاد و یادش گرامی باد