شهید رمضان مومنی بیدزرد فرزند میرزاجان در سال ۱۳۴۵ در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود. رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. وی در نوجوانی و جوانی اهل کار و تلاش بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد سپاه شد و بعنوان پاسدار به انجام وظیفه پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری به جبهههای نبرد اعزام شد.
شهید رمضان مومنی بیدزرد ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۱۸/۱۱/۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت نائل آمد.
شهید رمضان علینقی پور فرزند علی محمّد در سال ۱۳۴۱ در شهر امیدیه در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود. رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد و موفق به اخذ دیپلم گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد سپاده پاسداران شد و بعنوان پاسدار به انجام وظیفه پرداخت. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری بعنوان پاسدار به جبهههای نبرد اعزام شد.
شهید رمضان علینقی پور ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۰۶/۱۲/۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی جزیره مجنون در عملیات خیبر بر اثر شدت جراحات وارده به فیض شهادت نائل آمد.
شهید رمضان جهانتاب پور فرزند کلو در سال ۱۳۳۶ در شهر آغاجاری(اسلامآباد) در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود. رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. وی دوران نوجوانی و جوانی را به کار در کنار پدر و مادر سپری کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد سپاه پاسداران شد و بعنوان پاسدار به انجام وظیفه پرداخت. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری به جبهههای نبرد اعزام شد.
شهید رمضان جهانتاب پور ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۰۶/۰۸/۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی فاو(عراق) به فیض شهادت نائل آمد.
شهید رمضان برمشوری در تاریخ ۲/۱/۱۳۴۰ در خانواده مذهبی در شهر آغاجاری دیده به جهان گشود. ایام کودکی را تحت تربیت اسلامی با دستورات اخلاقی آشنا و در کسب فضایل اخلاقی تلاش مینمود. دوره ابتدایی را با تلاش و جدیت در امر تحصیلبا موفقیت به پایان رساند و جهت ادامه درس وارد مدرسه راهنمایی گردید. با توجه به کمک در تامین معاش خانواده تا سیکل ادامه تحصیل داد و سپس به کار پرداخت با شروع حرکتهای انقلاب علیه رژیم طاغوت پهلوی همگام با ملت شهید پرور ایران، در تظاهرات و راهپیماییها حضور داشت و با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) با حضور در مساجد و محافل مذهبی و همکاری زیادی با برادران حزب الله داشت.
شهید رمضان فردی خوش اخلاق و رابطه صمیمی و مهربان با خانواده و دوستان و کمک به محرومین و رسیدگی نسبت به آنها در رضا الهی میکوشید. تقید زیادی نسبت به فرایض دینی داشت و آنها را خالصانه به جا میآورد. با حضور در اجتماعات مذهبی و برنامههای مساجد عشق خود را نسبت به اسلام و اهلبیت(علیهم السلام) ابراز مینمود
در جنگ تحمیلی در جبهههای نبرد خالصانه حضور و رشادتهای زیادی از خود نشان داد. در حالی که جهت خدمت سربازی در تیپ ۵۵ هوابرد شیراز مشغول خدمت بود و مدت ۲۲ ماه عاشقانه در جبهههای حق علیه باطل با دشمنان جنگید؛ به طوری که در منطقه رقابیه مجروح، و سرانجام بعنوان آرپیچی زن، در عملیات مسلم بن عقیل، در منطقه گیلانغرب (سومار) شرکت و به همراه چهار تن از دوستانش در تاریخ ۹/۷/۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
شهید رضا یوسفی فرزند فرجالله به شماره شناسنامه ۴۷ در سال ۱۳۴۱ در یک خانواده مذهبی و کم درآمد روستای گرگری از توابع شهرستان امیدیه دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستا سپری و بعد دوره ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند. پدر شهید از کارگران شرکت نفت بوده که با توجه به نبود تسهیلات زندگی روزهای سخت و پر مشقتی را میگذراند. با توجه به نبودن مدرسه راهنمایی و دبیرستان در روستا برای ادامه تحصیل به شهر آغاجاری و امیدیه آمده و هر دو دوره را با موفقیت سپری کرد و شروع انقلاب اسلامی و خیزش ملت ایران او هم هنگام انقلاب با جمعی از دوستانش برای نظم و نگهداری پیامها و اطلاعیههای انقلابی شبانهروزی فعالیت مینمود.
شهید شخصاً جهت عمران و برقکشی روستاییان فعالیت میکرد. پس از تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و در سپاه شهرستان رامشیر مشغول به خدمت گردید. بعد از یک سال به سپاه امیدیه منتقل شد و هنگام شروع جنگ تحمیلی عازم میدان نبرد گردید در عملیاتهای مختلف شرکت میکرد.
تا این که در تاریخ ۲۴/۲/۱۳۶۰ در محور جاده آبادان خرمشهر در مقابل نیروی عراقی در سنگر موضع گرفته بودند، که بر اثر اصابت خمپاره به فیض شهادت نائل آمد. پیکر شهید پس از انتقال به بیمارستان تشییع و در قطعه شهدای شهرستان امیدیه به خاک سپرده شد.
شهيد رشيد لركي در هشتم دي ماه سال ۱۳۴۶ در علي آباد (اميديه عليا) چشم به جهان گشود و تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در دبستان حافظ (شهيد عبدي پور) و مدرسه ي راهنمايي شهيد لهراسب آقاجري گذراند. ضرورت كمك به خانواده و تأمين معاش او را از ادامه تحصيل باز داشت.
قبل از انقلاب در پخش اعلاميه ها و چسباندن تصاوير امام خميني (ره) با جوانان مسجد همكاري مي كرد و پس از انقلاب يكي از اعضاي فعال پايگاه مقاومت به شمار مي آمد. اگر چه بارها داوطلب اعزام به جبهه شده بود امّا به علت سنّ كم با مخالفت مسؤلين وقت مواجه شده بود.
او سرانجام در ۱۸ سالگي به خدمت مقدس سربازي رفت و پس از طي دوره ی آموزشي در لشكر ۸۴ خرم آباد داوطلبانه به جبهه هاي نبرد شتافت، او به عنوان يكي از نيرو هاي شناسايي بارها به قلب خط دشمن زد و شجاعانه با مزدوران عراقي جنگيد. وي با انتقال مجروحين به پشت خط، جان عدّه اي از دوستانش را نجات داد و بارها مورد تشويق و قدرداني فرماندهان خود قرار گرفت.
اين رزمنده جاويدالاثر آخرين بار در تاريخ ۳۱/۴/۶۷ در منطقه ميمك ــ سومار در حالي كه مسئوليت يك گروه عملياتي را بر عهده داشت، مردانه دربرابر دشمن ايستادگي كرد و از ناحيه پا مورد اصابت گلوله واقع شد و به جمع گل هاي ياس گمشده پيوست. عطر يادش در فضاي سينه ها جاودان باد.
شهید رستم دیلمی در تاریخ ۳۱/۶/۱۳۴۵ در خانواده مذهبی در روستای قلعه بردی شهر آغاجاری دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیط تربیتی پرورش با فضائل نیک اخلاق آشنا گردید. با علاقه به تحصیل، مقطع ابتدایی را با موفقیت گذراند. وارد مدرسه راهنمایی گردید و تا سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس جهت خدمت سربازی به منطقه سومار اعزام گردید.
شهید رستم در انجام فرایض مذهبی علیالخصوص نماز و روزه دقت زیادی داشت و آنها را خالصانه به جای آورد و پدر و مادر و افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود و رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی فراوان با آنها برخورد میکرد.
شهید رستم ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در منطقه عملیاتی سومار در حالی که یک هفته به پایان سربازی باقی مانده بود که با علاقه به شهادت در تاریخ ۳۱/۴/۱۳۶۷ با اصابت ترکش خمپاره دشمنان بعثی، در منطقه سومار به فیض شهادت نائل آمد.
شهید رحیم حمیداوی فرزند حمید در سال ۱۳۴۴ در خانواده مذهبی و متدین کارگری در شهر آبادان دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در دامن پر مهر خانواده گذراند و دوران تحصیلی ابتدایی خود را در زادگاهش به پایان رساند. وارد دوره راهنمایی میشود و با موفقیت کامل طی میکند. شهید بزرگوار دارای اخلاق خوش شایسته بود و با جمع دوستان و اهل خانه به خوبی و متانت برخورد میکرد و پس از آن در کنار پدر به فعالیت پرداخت و امرار معاش مینمودند. شهید حمیداوی مشمول خدمت سربازی میشود، که به عنوان سرباز وظیفه در حوزه ژاندارمری انجام وظیفه میکند.
سرانجام در منطقه عملیاتی شلمچه با دشمن به نبرد میپردازد و دلاورانه و با شجاعت میجنگد تا در تاریخ ۳/۴/۱۳۶۴ در منطقه شلمچه بر اثر بمباران و اصابت ترکش خمپاره به شهادت میرسد.
با سلام و صلوات بر رسول خدا محمد(ص) و ائمه اطهار و درود بر شهیدان اینها که با خون خودشان درخت اسلام را بارور میکنند و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله امام خمینی. این نوشتاری است [که] به عنوان وصیت نامه به دست شما میرسد:
من وصیت میکنم به برادران و خواهران که این کلام مولای ما علی(علیه السلام) را همیشه ناظر بر اعمال و اندیشهتان بدانید. حضرت علی(علیه السلام) در خطبهای میفرماید: (یا دنیا غری غیری) ای دنیا، فریب ده کسی غیر از من را. با توجه به این مسئله که برای چه به دنیا میآییم و ایمان به روز معاد مشخص میشود، که این دنیا برای ما سرابی است گذرا؛ و ما همچون فردی هستیم که به مسافرتی میرویم و در منازل بین راه […] اتراق میکنیم و اگر ما فکر کنیم که در اینجا ماندگار خواهیم شد، فکر باطل و غیر منطقی است. پس باید در این سرای گذرا اعمال و حرکات ما، در جهت رضایت حق تعالی باشد و به این دنیا دل نبندیم و با مشاهده پدیدههای طبیعی، به زندگی انسانها و خودمان به این نتیجه برسیم، که هیچ چیز پابرجا نیست و همه چیز بعد از طی عمر از بین میرود. حال عمر ما طبیعی یا غیرطبیعی که انسان لباس، کفش که میخرد پاره میشود. اتومبیل از بین میرود، خانه از بین میرود، شهرها از بین میروند و…، هیچ چیز پابرجا نیست؛ پس چرا به اینها دل ببندیم؟ خودمان از بین خواهیم رفت (البته منظور فنا شدن نیست؛ بلکه اعتقاد به معاد [در] دین [ما]، حالت مرگ ما، چیزی بیش از یک تحول نیست) و از دنیایی به دنیای دیگر خواهیم رفت؛ همچنان که از دنیایی که درد و […] جنینی داشتیم. به این دنیا آمدیم منتها هر دنیایی صفات خاص خود را دارد و با یکدیگر متفاوت هستند. پس چرا به آن چیزی که همیشه باقی خواهد بود دل نبندیم و تلاش ما در جهت رضای او نباشد؟ ما در رابطه با مرگ، چون دوران امتحان این دنیا است، باید همیشه چنان باشیم و برخورد کنیم که لحظه بعد خواهیم مرد و به دنیایی دیگر خواهیم رفت و در رابطه با زندگی دنیوی و تلاش برای زندگی و میدان مبارزه در راه حق چنان باشیم، تو گویی هرگز نخواهیم مرد و […] دیگر از مولای ما علی(علیه السلام) اینکه میگوید: تعجب میکنم از کسی که از لجن آفریده شده و وقتی هم میمیرد مرداری بیش نیست […] حب نفس و تکبرش برای چیست؟. اینها به خاطر این است که همیشه به یاد داشته باشیم تا آغاز و انجام این […] مادی چه بوده و خواهد شد از عمری را […] که این […] کاری بیهوده است و اینکه بخواهیم تکبر و غرور داشته باشیم و فکر کنیم که خودی هستم و خود را در مقابل خدا یا حتی پدیدههای طبیعی [بدانیم]. اگر ما میتوانیم مسلّط بشویم بر پدیدههای طبیعی، لطف و رحمتی است که خدا در حق ما روا داشته؛ و الا این تن مادی چه چیزی نیست.
اینها که گفتم مختصری بود و تعمیم دادن اینها بر عهده خودتان است. امید که همیشه این دو نکته مدنظر باشد؛ و در آخر ترسم از این است که زمانی که میمیرم با ایمان بر خداوند متعال نمرده باشم و به شما هم میگویم که بترسید از این نکته که در آخرین نفس با ایمان به خدا نمیرید. با توجه به این مسئله و نکته که در این باره گفتم، که هر لحظه امکان مرگ است تکلیف معلوم است که چیست.
به عنایت خداوندی امیدوارم که در آخرین لحظات به ایمان با او مرده باشم و انشالله که همه شما اینطور بمیرید، با ایمان
والسلام
زندگینامه شهید درویشعلی ناصری کریموند
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید درویشعلی ناصری کریموند فرزند محمدقلی در سال ۱۳۳۷ در شهر آغاجاری در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود. رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد و موفق به اخذ دیپلم گردید با توجه به استعداد درخشانی که داشت وارد دانشگاه گردید و دانشجوی کارشناسی علوم اقتصادی طی میکرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی وارد سپاه پاسداران شد و بعنوان پاسدار به انجام وظیفه پرداخت با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری به جبهه های نبرد اعزام شد.
شهید درویشعلی ناصری کریموند ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۲۱/۰۳/۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی دارخوین به فیض شهادت نائل آمد.