زندگینامه سرباز شهید خلیل بهمئی
در روز ۲۷ اسفند ماه ۱۳۵۶ در منطقه جایزان دیده به جهان گشود. دوران شاد کودکی به سرعت گذشت و زمان مدرسه رفتن رسید. از سن ۷ سالگی وارد دبستان آزادی جایزان شد و این آغازی بود برای پیمودن پلههای موفقیت ترقی و کسب علم و دانش.
پس از دوران دبستان و مدرسه راهنمایی شهید دستغیب جایزان گام نهاد. او به ورزش خصوصاً فوتبال علاقه وافر داشت. خلیل فرد پرکاری بود به طوری که درس میخواند ورزش میکرد و در کار کشاورزی هم پدرش را یاری مینمود.
دوره راهنمایی در امتحان ورودی دانشسرای تربیت معلم روستایی شرکت کرد و پس از پذیرفته شدن دوره چهار ساله تحصیل را با موفقیت طی کرد.
او دیگر یک معلم بود. اما گویی معلمی هم کام تشنه را سیراب نکرد پس از تصمیم دیگر گرفت و خدمت مقدس سربازی را برگزیده بود در تاریخ ۱۸/۵/۱۳۷۵ برای انجام خدمت سربازی در نیروی انتظامی به جهرم شیراز اعزام شد و دوره آموزشی را در آنجا گذراند و بعد از اتمام دوره آموزشی به استان ایلام اعزام گشت تا در شهر مرزی مهران و همانجا که هنوز هم بوی خون شهدا به مشام میرسد، هم آنجا که بر روی تابلوی ورودی آن نوشتند “هنگام ورود با وضو باشید زیرا کوچههای این شهر به خون مطهر شهدا آغشته است.” در پاسگاه مرزی واقع در تنگه تاریکی صالح آباد مهران به خدمت مشغول شد.
مدت ۱۷ ماه و ۲۸ روز از خدمت سپری شد تا اینکه در روز ۱۶ ماه حماسه و خون بهمن با محول شدن یک ماموریت از طرف فرمانده پاسگاه به ایشان و یکی از دوستانش جهت حراست از مرزها و کیان مقدس کشور اسلامی با چند نفر ناشناس مواجه شدند به آنها ایستادند، اما آنها توجه نکردند. فرمانده از خلیل خواست که برگردد به پاسگاه خبر دهد تا خود به تعقیب آنها بپردازد. ولی وقتی خلیل ۴ متر از فرمانده فاصله گرفت. ناگهان انفجاری رخ داد که فرمانده را از ناحیه دو پا و دست مجبور کرد و خلیل مورد اصابت ترکش قرار گرفت و از ناحیه سینه مجروح شد و بر اثر جراحت و عوارض ناشی از آن و خونریزی داخلی به فیض بزرگ شهادت نائل آمد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد