شهید سید محمّد موسوی

وصیتنامه شهید سید محمد موسوی

سلام و درود بیکران به امام خمینی و رزمندگان اسلام که با خون خود ایران را گلستان کردند. ایرانی که سالها زیر دست ابرقدرت‏های شرق و غرب و رژیم شاهنشاهی که در آن زمان آزادی وجود نداشت و ملتش مظلوم و مظلومانه زندگی می‌کردند و به این ملت مظلوم کمک کردی تا توانست از دست این از خدا بی‏خبران آزاد شود خدایا ما ملت ایران همگی به تو نیاز داریم همانطور که تو ما را یاری کردی که رژیم شاهنشاهی را نابود کنیم، پس از تو می‏خواهیم که الان که رزمندگان ما حمله کردند به صدامیان، تو نیز با قدرتی که در دست داری، ای خدا، کمک کن چون رزمندگان ما، ملت عزیزمان دوست دارند قبر شش گوشه امام حسین(علیه السلام) را بوسه بزنند. همانطور که برادر محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران قبل از عملیات گفته بود، هرچند جمعیت ما کم باشد ما به کربلا خواهیم رفت. پس آنقدر کشته می‏دهیم تا به کربلا که همان چیزی است که ملت می‌خواهند برویم.

دوست دارم که  با پدر و مادر و خواهرانم چند کلمه صحبت کنم دوست دارم که به این صحبت‏ها عمل کنید انشاالله.

خواهرم قدر تو را در این لحظه آخر درک کردم؛ که چه کار با ارزشی کردی و از یک کارت خیلی خوشحال شدم که به من کمک کردی.

اما ای پدر عزیزم، که با خواندن نماز و کارهای اسلامی ما را راهنمایی کردید، تا بتوانیم برای اسلام و میهن خود خدمت کنیم و از یک چیزی خیلی ناراحت هستم که نتوانستم زحمت‏های پدر تو را انجام دهم. اول از خدا می‌خواهم و دوم از تو می‏خواهم که مرا ببخشید و اما تو ای مادر عزیزم مادری که شبها بر گهواره من بیخوابی‏ها کشیده و مرا به اینجا رساندی. هیچ وقت از یادم نمی‏برم، آن لحظه که در گهواره من می‏نشستی و وقتی صدایم بلند می‏شد، چه در شب، و چه در روز ساعت‏ها وقت را برای من می‌گذاشتی و آرامم می‏کردی.

شما برادران و خواهران عزیزم، و در کل از […] بچه‏های خواهرم و برادرم و از خدا می‏خواهم به همگی شما صبر و مقاومت بدهد تا به انقلاب اسلامی خدمت کنید. پس از تمامی شما می‌خواهم که هیچ گونه سر و صدایی نکنید.

از پوشیدن لباس چه از اقوام گرفته تا خانواده تا دوستانم خودداری کنید و از شما دوستان می‏خواهم همانطور که تاکنون از این انقلاب حمایت کردید، [تا] آخرین قطره خون خود که در بدن دارید مبارزه کنید و اگر هرگونه اشتباهی از این به وجود آمد مرا ببخشید در رابطه با مکان دفنم قطعه شهدای آغاجاری.

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

اندر این ظلمت شب آب حیاتم دادند

خدایا شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بگردان

سید محمد موسوی

 ۲۶/۱۱ ۱۳۶۴

زندگینامه شهید سید محمّد موسوی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید سید محمّد موسوی فرزند سید نوراله در سال ۱۳۴۴ در شهر آغاجاری در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون می‌نمود. رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری بعنوان بسیجی به جبهه‏های نبرد اعزام شد.

شهید سید محمّد موسوی ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۲۵/۱۲/۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو(عراق)، در عملیات والفجر۸، بر اثر اصابت ترکش خمپاره و شدت جراحات وارده به فیض شهادت نائل آمد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید