زندگینامه شهید صادق محسنی
اولین روز بهار سال ۱۳۳۲ بود که در خانواده مستضعف در منطقه حصیرآباد اهواز که آن زمان سروسامانی نداشت دیده به جهان گشود. کودکی خود را همراه برادر بزرگترش شهید کریم محسنی در زیر حصیر و کپرها و سوز و سرمای و گرمای طاقت فرسا گذرانید.
پدرش در حرفه فلزکاری مهارت داشت؛ زندگیشان را با درآمد ناچیز آن وقت که به کارگرها میدادند میگذراندند. به علت فقر زیاد و مشکلات زندگی متاسفانه تا کلاس چهارم ابتدایی بیشتر نتوانست به تحصیلات ادامه دهد.
روزها در شهر بزرگ اهواز به کار مشغول بود و کمک به خرج خانوادهشان میکرد. در اوج نوجوانی شهر اهواز را ترک کردند و راهی آغاجاری (نمره یک) شدند. پدرش برای کار راهی آبادان شد و در یک دکان فلزکاری شروع به کار نمود و شهید صباح همراه دیگر برادرش وارد یک شرکت خارجی شدند و روی پایههای بلند برق فشار قوی کار میکرد. تا اینکه در سال ۱۳۵۷ انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رویداد او به همراه دیگر دوستانش، در نمره یک، یک محله کوچک شروع، به نشر انقلاب نمودند. در تظاهرات و راهپیماییها شرکت مینمود و حتی شبها به نگهبانی از محله خود همراه دیگر رفقایش شرکت داشت. خیلی به امام علاقه داشت تا آنجا که میتوانست خصوصیات امام را دیگران توضیح میداد. در کار ساخت مسجد خیلی فعالیت میکرد. کار و زندگی را رها و دنبال ساختن مسجد میرفت و حتی از خانه خود به مسجد برق میداد. تا مراسم روضهخوانی دایر شود در مراسم مذهبی محرم خیلی تلاش مینمود و خودش یکی از بانیان این مجلس بود تا این که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران […]
تاریخ و نوع حادثه
در تاریخ ۸/۷/۱۳۵۹ در چهار راه اهواز در ساعت ۱۲:۵ ظهر، بر اثر اصابت ترکش توپ در ناحیه سر و کمر، که حتی قابل شناسایی نبوده و به وسیله کارت شناسایی تشخیص داده شد، به شهادت رسید. و بعد از سه روز پیکر پاک شهید به وسیله همسرش شناسایی و از هتل نادری به نمره کم آورده شد و در آن منطقه به خاک سپرده شد.