شهید محمد علی آذری

وصیت نامه پاسدار شهید محمد علی آذری

 برترین و والاترین وسیله توسل به خدای سبحان ایمان (قلبی) به خداوند و پیامبرش و نبرد در راه اوست زیرا که جهاد سبب بلندی نام است.

خطبه ۱۰۹، مولا علی(علیه السلام)

ما مِن قَطرةٍ أحَبَّ إلى اللّه ِ عزّ و جلّ مِن قَطْرَتَينِ : قَطرةُ دَمٍ في سبيلِ اللّه ِ

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی؛ عزیز ترین عزیزان قلب ملت ایران نائب الامام خمینی بت شکن و با درود به شهدای گلگون کفن‌مان، که با ایثار خون خود، نظام طاغوتی و استکبار شاهنشاهی که بر پایه  کفر و بت‌پرستی استوار بود به رهبری پیامبرگونه امام خمینی توانستند ویران نمایند؛ حال که مزدور دیگر از تبار شمر اهل تکریت به نام صدام کافر در مقابل فرزند راستین امام حسین(علیه السلام)، یعنی امام خمینی قرار گرفته تا بتواند با حمله به انقلاب اسلامی ایران نقشه ارباب خود آمریکا را به اجرا درآورد. صدای هل من ناصر ینصرنی امام بلند است. این حقیر برای دفاع از اسلام در مقابل هجوم کفار به کشور اسلامی خود در غیبت کبری امام زمان(عج) و نائب بر حقش و ولی فقیه، امام خمینی برای جهاد در راه خدا و اجرای قسط الهی آگاهانه به میدان جنگ با دشمنان خدا و اسلام می‌روم تا وظیفه شرعی خود را انجام دهم.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

و اما شما ای خواهران و برادران مسلمان

شما هستید که باید همچنان یاور و یار این نعمت بزرگ الهی و این برکت خداوندی، یعنی امام بزرگوارمان خمینی عزیز، باشید. همیشه از خون شهیدان که هدفشان جز استقرار و حکومت الله بر روی زمین نبود و مستضعفان جهان برای رهایی از ظلم و ستم جباران شرق و غرب، چشم امید به انقلاب اسلامی شما دوخته‌اند، همواره پاسدار و نگهبان قرآن باشید و نگذارید منافقین و دشمنان خلق در لباس طرفداری از خلقف انقلاب اسلامی را که با خون بهترین عزیزان شما به ثمر رسیده، بازیچه هوس‌های نامشروع خود قرار دهند و خواست اربابانشان را به انجام برسانند و شما وظیفه دارید که تا آخرین قطره خون خود بایستید؛ که مطمئنا خواهید ایستاد و بدانید که پیروزی از آن شماست و این وعده خداوند است.

وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ

در پایان از شما پدران و مادران برادران و خواهران خداحافظی نموده و از شما می‌خواهم که از من راضی باشید و مرا ببخشید و حلالم کنید که نتوانستم ادای زحمات شماها را بکنم؛ خداوند انشاالله به همه صبر و تحمل عنایت فرماید.

بنگر که شهید تن رها کرد و گذشت

از من چو برید عزم ما کرد و گذشت

هل من…  چو شنید پای در راه نهاد

بر خون حسین(ع) اقتدا کرد و گذشت

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

زندگینامه پاسدار شهید محمد علی آذری

شهید محمد علی آذری در سال ۱۳۳۹ در میان خانواده مذهبی پا به عرصه وجود نهاد. با وجود ضعف بدنی، دارای هوش سرشاری بود. پس از طی دوران دبستان و راهنمایی، در مدرسه شهید آور به علت فقر مادی و موقعیت خانوادگی برای ادامه تحصیل، وارد آموزشگاه حرفه‌ای شرکت نفت شد. بعد از دو سال به عنوان کارگر برق به استخدام شرکت درآمد. وی نیز همچون دیگر جوانان به فعالیت‌هایی از قبیل پخش اعلامیه‌ها و نوارهای امام و نوشتن شعار روی دیوار پرداخت و به اعتصابات شرکت نفت شکل می‌داد و در همین موقع به کمک سایرین به ساختن حسینیه طالقانی آغاجاری پرداخت.

بعد از پیروزی انقلاب به فعالیت‌های خود ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی به ندای امامش لبیک گفت و کار و تحصیل را رها کرد و به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت.

در یورش دشمن شکن، عملیات ثامن الائمه شرکت کرد و در این عملیات از ناحیه شکم و دست مجروح گردید و چندین ماه در بیمارستان نمازی شیراز بستری گردید و بعد از چند ماه با وجود بیماری به خدمت سپاه در آمد و به کارش ادامه داد؛ و بعد از حمله رمضان به‌عنوان تخریبچی آغاز به کار کرد و آن چنان در این امور پیشرفت کرد که او را به فرماندهی تخریب لشکر قدس منصوب نمودند. یکی از فرماندهان منطقه هشت سپاه می‌گفت، هرگاه در عملیاتی اطلاع می‌یافتیم، که شهید آذری در خط مقدم است با خیال راحت به عملیات می‌پرداختیم.

در عملیات مقدماتی والفجر، بر اثر اصابت ترکش از ناحیه پا مجروح شد؛ ولی بر اثر مسئولیت سنگین که احساس می‌کرد، و حاضر نبود برای معالجه به بیمارستان برود و می‌گفت، اکنون وقت نداریم انشالله بعداً می‌روم. با شروع مرحله اول عملیات والفجر، چون گذشته با پای مجروح در پیشاپیش سایر برادران به خنثی نمودن مین‌ها پرداخت و در حالی که شخصاً حدود ۴۰ متر معبر در میدان مین دشمن باز کرده بود، هنگام تماس با بسیج ترکش به پشت کتف چپ، اصابت کرد و از سینه‌اش به درآمد. بلافاصله او را به اندیمشک و از آنجا به بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان منتقل کردند. سرانجام در تاریخ ۲۶/۱/۱۳۶۲ به آرزوی دیرینه خود، که همانا شهادت بود، نائل گشت. همیشه برادران دیگر را توصیه به تقوا و دعا می‌کرد و می‌گفت، رمز پیروزی ما از این دعا‌ها می‌باشد.

والسلام

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید