مسافرت ها ماموریت ها و دوستان شهید اتفاقات مهم که در زندگی شهید رخ داده
شهید در طی دوران زندگی مسافرتی نداشته بودند. زمستانها که مشغول تحصیل علم و فراگیری دانش و فنون بود. تابستان هم هر موقع که خانواده به مسافرت میرفتند، او در خانه میماند و به دنبال کار میرفت و کار میکرد تا بتواند خرج سال آینده خود را فراهم سازد و هم بتواند کمکی برای خانواده خود باشد. از مسافرت خوشش نمیآمد و میگفت انسان باید در شهر خودش بماند، چون شهر بزرگ باعث میشود که انسان طماع و حریص شود و آخرت را فراموش کرده؛ چون ساختمانها و مغازههای زیبا و مجلل این شهرها چشم انسان را به خود جلب میکند و به فکر ثروت و مال دنیا بیفتد. او همیشه به تحصیل و کار عشق میورزید و سعی میکرد تا آنجا که ممکن است کار کند. تنها مسافرتی که رفته بود، اردوی همگانی مدارس بود که به محمود آباد رفته بودند.
در مورد مأموریتهایش میتوانم بگویم که یک بار، یک ماموریت ۲۱ روزه در اهواز برای تعلیم پدافند ضد هوایی داشتند و سه ماموریت در آبادان و دیگری در دارخوین داشت. از ماموریتهای بعدی او اطلاعی نداریم. چون سعی میکرد که به کسی نگوید و اینها (ماموریتهایش) را پیش خودش نگاه میداشت و اینها را هم که فهمیدیم از دوستان شنیدیم. دوستان زیادی داشت که تعداد زیادی از آنها شهید شدهاند از جمله ایرج طیبی، بیژن بهرامی، شهرام مبینی پور، غلامعلی رضاپور، شاهپور طاهری، حمیدرضا نریموسی، محمد نریموسی، محمود نریموسی، شهرام امیریان، احمد انوشه کبابی، ایرج نورالدین موسی، امیر عیدی طاهری (مفقودالاثر)
اتفاق مهمی که در زندگی شهید رخ داده بود، این بود که قبل از انقلاب تغییر و تحول عظیمی در طرز فکر،عقیده، رفتار و کردار وی ایجاد شد؛ که این نشئت گرفته از انقلاب اسلامی به رهبری امام امت این پیله ایستاده بر قله رفیع انسانیت بود.
روحیه شهید پس از اعزام به جبهه
شهید واقعا در وضع روحی خوبی به سر میبرد و هنگام اعزام به جبههها با شور و شوق خاصی به سوی جبهه میشتافت و حتی یک موقع میخواست به جبهه آبادان خرمشهر برود، که پول جهت کرایه نداشت و مصمم شد که با یک دستگاه دوچرخه کورسی که داشت به آبادان برود که مانع از رفتن او با این وسیله شدیم.
آخرین دیدار و خاطره و توصیه شهید
قبل از حمله طریق القدس با یک مرخصی ۸ ساعته به خانه آمد، تا شب را با افراد […] خود باشد. آن شب تا نیمههای شب نشسته و با خانواده صحبت میکرد و سفارش میکرد که […] دنباله روی خط امام باشید و هیچ وقت امام را تنها نگذارید و پشتیبان و محافظ جمهوری اسلامی و دستاوردهای انقلاب باشید و در همان شب گذشته شهادت کرد و با یک افراد خانواده خداحافظی کرد و در ساعت ۴ صبح روانه جبهه شد.
رابطه شهید با والدین و خانواده و مردم
مسعود رابطه خوب و حسنه با والدین خانواده و مردم داشت. همیشه سعی میکرد که بتواند با مردم با قاطعیت برخورد کند و بتواند آنها را درک کرده و سعی در برآوردن نیازهای اجتماعی و فرهنگی آن ها میکرد. رفتار وی با افراد خانواده قابل توجه بود و همیشه با برادران و خواهران خود با مهربانی و اتفاقات رفتار میکرد و آن ها را در درس راهنمایی و کمک میکرد و آنها را نصیحت میکرد که شما باید دارای رفتاری و کرداری خوب و غیره و حافظ امام و دستاوردهای انقلاب اسلامی باشید و نماز و روزهتان نباید هیچ وقت قضا شود. بیشتر اوقات در خانه نماز را به صورت جماعت (به امامت وی) برگزار میکردیم و همیشه مسئله جنگ را محور اصلی صحبتهایش قرار میداد و میگفت که حرکتها و موضعگیریهایتان در جمع در جهت حمایت از انقلاب اسلامی و جنگ باشد. همیشه چهره خندان و بشاش بود و هیچ موقع در مقابل ناملایمات زندگی خم به ابرو نمیآورد.
با پدر و مادر خود دارای رفتار خوبی بود و همیشه پیرو دستورات آنها بود و فرمایشات آنها را جامع عمل میپوشانید. هیچ موقع صدایش را بلندتر از صدای آنها نکرد و با مردم رفتار نیکو داشت و همیشه با مردم بیبضاعت و مستضعف رفت و آمد داشت و سعی میکرد که نیازهای آنها را درک کند تا بتواند خدمتی در راه خدا برای آنها انجام داده باشد. او دارای دلی زنده و جوان و با کمال تواضع و اغلب کارهای نیازمند و محتاجین را انجام میداد.