پاسدار وظیفه حمید نبهانی در سال ۱۳۴۸ در خانواده ای زحمتکش در علی آباد چشم به جهان گشود. او در سنین کودکی با عشق و علاقه در مراسم سوگواری امام حسین (ع) که توسط مرحوم پدرش برگزار می شد، خدمت می کرد.
او از کودکی همراه برادر بزرگتر خود که رزمنده ای دلاور بود به مسجد گام نهاد و در كنار فعاليت هاي عبادي وفرهنگي به ورزش نيزعلاقه مند بود. او منش پهلوانی را سر لوحه ي اعمالش قرار داده بود و با این که کوچک ترین عضو خانواده به شمار مي رفت و پدر و مادر مرتّب سفارش او را به برادران می کردند، در رعايت شأن و منزلت خانواده و احترام به بزرگان پيشي مي جست.
او بارها در میادین ورزشي استان درسطح نوجوانان و جوانان حاضر بود و به عنوان فوتبالیست نوجوان در سطح منطقه شهرت داشت، ولي به هیچ وجه اهل غرور، تکبّر و ریا نبود.
حميد شب قبل از اعزام به خدمت مقدّس سربازی خانواده را مورد خطاب قرار می دهد که : آیا لباس بسیجی به من می آید؟ اهل خانه به او می گویند: اين لباس بر تن تو زيباست. حميد در ادامه مي گويد: شاید رفتم و تقدیر ما هم این باشد که با شهیدان رهسپار شویم.
او فردی مهربان و صبور بود و با رفتن خود، عالَمی را مبتلاي فراق کرد و طوفانی به
راه انداخت که اگر کشتی صبر و لطف الهي نبود خانواده و دوستان در این سيلاب غم غرق مي شدند.
این پاسدار سرافراز سه روز پس از ارتحال حضرت امام خميني (ره) در هفدهم خرداد سال ۶۸ بر اثر سانحه رانندگی در جاده اميديه ــ اهواز به دیدار معبود خویش شتافت. روحش شاد و یادش سبز.