شهيد سيد سعيد طباطبايي
شهيد سيد سعيد طباطبايي در پنجم اسفندماه سال ۱۳۴۶ در خانواده اي متديّن و مذهبي در منطقه محروم اميديه سفلي ( كوي طالقاني ) چشم به جهان گشود، خانواده اش پس از هفت ماه به علي آباد نقل مكان كردند. او در سايه ي لطف پدري مهر بان و مادري فداكار باليد. چون از كودكي تشنه فراگيري علم و دانش بود با شور و اشتياق به دبستان حافظ(شهيد عبدي پور) قدم نهاد و پس از اتمام اين دوره، به مدرسه راهنمايي منوچهري(شهيد يوسفي) و شهيد لهراسب آقاجري وارد شد و توانست با موفقيت به دبيرستان شهيد فارسيمدان گام نهد.
او خط زيبايي داشت و به هنر خوشنويسي علاقمند بود. در ايّام تحصيل به عنوان يكي از دانش آموزان موفّق و منظم همواره مورد توجه كادر آموزشي بود.
در دوران انقلاب همراه با برادرانش سيد ابراهيم ومرحوم سيد محمود به مسجد مي آمد و گويي گمشده ي خود را در مسجد و محراب يافته بود و مرتّب در كلاس هاي قرآن شركت مي كرد. با اينكه نوجواني بيش نبود در پخش اعلاميه هاي امام خميني(ره) و شعارنويسي با جوانان پرشور مسجد و انجمن اسلامي همكاري مي كرد، تمامي اعضاي خانواده اش در فعاليت هاي انقلابي مستقيماً شركت داشتند و منزلشان مركز جوانان پرشور و انقلابي منطقه بود. با اين حال همه اقوام و دوستان به سعيد علاقه عجيبي داشتند، سعيد صبر و بردباري را با حيا در وجودش عجين كرده بود و هميشه لبخند مليحي بر لب داشت و كمتر كسي چهره ي عصباني او را در خاطر داشت.
با شروع جنگ تحميلي به علت كمي سن نمي توانست در خط مقدم جبهه حاضر شود امّا به عنوان يكي از نيروهاي مخلص و فداكار در پايگاه مقاومت به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي پرداخت و همواره نگران و متأسف بود كه چرا نمي تواند مانند ديگران در جبهه هاي نبرد حاضر شود. علاقه بسياري به ورزش داشت و عضو هيئت رزم آوران بود، او توانست همراه اين هيئت در سال ۱۳۶۴ پياده به زيارت محبوب و مقتداي خود امام خميني(ره) بشتابد و به آرزوي ديرين خود برسد.
بعد از بازگشت از اين سفر معنوي تحصيل در دبيرستان را ناتمام گذاشت و به جبهه هاي نبرد شتافت و در عمليات غرورآفرين والفجر۸ (فتح فاو) شركت كرد و شجاعانه در برابر هجوم بعثيان تا دندان مسلح به دفاع از ميهن اسلامي پرداخت، او به همراه چند تن از همرزمانش در برابر پاتك سنگين نيروهاي بعثي در محور فاو – ام القصر مردانه ايستادگي كرد. عاقبت اين فرزند زهرا (س) در همين محور با تقديم جان خود به خالق نشان داد كه شهادت سعادت است و سعيد جز به آن خشنود نيست. پيكر مطهرش بعد از يازده سال در خرداد ماه سال ۱۳۷۵ در گلزار شهداي اميديه به خاك سپرده شد. شگفتا او سال ها قبل تنها آرزويش را با خط زيبايش اينگونه رقم زده بود: