شهید ابراهیم آلبوغبیش

بسم الله الرحمن الرحیم

الَّذينَ آمَنوا وَهاجَروا وَجاهَدوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم أَعظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولئِكَ هُمُ الفائِزونَ

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(رضوان الله علیه) ابراهیم زمان، امید مستضعفین، قلب ملت‌های رنجیده که درد آنها را می‌داند و عامل آنها را شناخته و آنچنان قهرمانانه از کشور اسلامیمان دفاع می کنند که حیرت جهان را برانگیخت.

 اینجانب ابراهیم آلبوغبیش وصیت می‌کنم

 شکر می‌کنم خدا را که توفیق به من داد که بتوانم وظیفه شرعی خودم را در حد توانایی‌ام نسبت به اسلام و قران انجام دهم هم و در مدت ۱۷ سال عمرم این زمان که عازم جنگ می باشم بهترین زمان عمرم می‌بینم و از خدا تقاضا دارم که مرا در بستر نمیراند و مرا در راه اسلام به دست شقی‌ترین بندگان بمیراند. این بود آرزویم از خدای خودم. می‌خواهم که بر ایمان‌مان عطا کند که فقط راه حسین(علیه السلام) را دنبال کنم. هدف من از اعزام به جبهه جنگ فقط برانداختن کفر و ستمی است که بر مردم مسلمان این مرز و بوم وارد می‌شود و مکتبی را که من پذیرفته‌ام درآن مسئولیتش را سنگین به دوشم احساس می‌کنم و باید دِین خود را تا آنجا که توان دارم به اسلام و مردم ادا نمایم. هیچ چیز در زندگی جز شهادت آرزوی من نیست و هیچ چیز نمی‌تواند گلوی تشنه مرا سیراب کند جز شهادت.

 ابراهیم آلبوغبیش

 زندگینامه شهید ابراهیم آلبوغبیش

پرچمداران ولایت و حماسه‌آوران عشق نهان اسراری را به پهندشت خونین خوزستان به ودیعه تاریخ گذاشتند البته بار امانتی گرانبها پیچیده به هاله‌ای از خون که ترجمان سروده عشق و دلباختگی است.

 راز های شگفت انگیزی که ثمره جاودانگی و آزادگی آن مدافعان ولایت را سر مست از شراب به حق به پیکار با مجاهدان برانگیخت و شهید ابراهیم آلبوغبیش رازی از اسرار نهفته این مرز و بوم است است که با ولایت و امامت پیوندی ناگسستنی برقرار و به حق مدافعی و سربازی جاوید نام بود.

 وی به سال ۱۳۴۶ در شهرستان امیدیه چشم به دنیا گشود از آوان کودکی با با روحی پاک و روان عدالتخواه جویای رهبریت و امامت بود چه بسا که دلهای حیران شهر عشق را تنها از جام ولایت می‌کشند و شهید ابراهیم آلبوغبیش پس از پیروزی انقلاب اسلامی با عضویت در بسیج اولین گام را بر خط سرخ شهادت بر نهاد و با اعزام به مناطق جنگی با اندیشه‌های پربار و ایمانی راسخ به جهاد با منافقان و چه زیبا که خدایش او را با هاله‌ای از خون در ۲۶ مهرماه سال ۶۳ شمسی به حضور پذیرفت و زیباتر آن که اسرار این حماسه نامه در درون دل هورالهویزه تا به ابد نهفته باقی خواهد ماند.

روحش شاد

پرچمداران ولايت و حماسه سازان عشق در تاريخ خونين خوزستان اسراري را به وديعت نهادند كه در هاله اي از خون پيچيده شده و ترجمان سرود عشق و دلدادگي است، به راستي اين چه سرّ شگفتي بود كه اين چنين انسان هاي آزاده را در پيكار با ملحدان و كينه توزان، از جام ولايت سرمست كرد. ابراهيم يكي از قهرمانان عرصه عشق و رازهاي ناگفتني معبود ازلي بود كه در حرف و عبارت نگنجيد تا همچون كلمه طيبه از جانب او نزول كند و دوباره به سوي او صعود نمايد. از همان كودكي با روح پاكش جوياي عدالت و حقيقت بود و سرچشمه معرفت را در زلال خاندان عترت مي جست.

شهيد ابراهيم آلبوغبيش در سال ۱۳۴۶ در علي آباد ( پاچكوه ) چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي خود با موفقيت در همين منطقه گذراند. قدّي بلند و چهره اي معصوم داشت، آرامش عجيبي در چشم هايش موج مي زد قلبش از مهر و صفا لبريز بود و تا مي توانست به پدر و مادر و دوستان محبت مي نمود.

در سال ۱۳۶۰ به مسجد علي آباد آمد و قبل از آن نيز در دوران انقلاب بي كار ننشسته بود. وقتي به عضويت پايگاه مقاومت مسجد درآمد با شور عجيبي به انجام وظيفه مي پرداخت، در مدت يك سالي كه در بنياد مستضعفان مشغول به كار بود با حضور در پايگاه مقاومت به گشت زني و حفاظت از دستاورد هاي انقلاب مي پرداخت. حتي وقتي از كار در بنياد استعفا داد و به انتظامات سپاه پاسداران پيوست، به همكاري با پايگاه مقاومت ادامه داد.

بارها درخواست او را براي حضور در جبهه رد كرده بودند، امّا او تسلیم نشد و از تمامي كارها و اشتغالات دنيوي استعفا داد و در مهر ماه سال ۱۳۶۳عاشقانه به جبهه شتافت. سرانجام در تاريخ ۲۶/۷/۶۳ در منطقه هورالهويزه گمشده ي خويش را يافت و پس از عمري انتظار اجازه ورود به بارگاه دوست را پیدا کرد و بر اثر اصابت تركش خمپاره در نزد محبوبش جاودان زيست. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم

«  الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون »     (سوره توبه/ آيه ۲۰)

با درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني، ابراهيم زمان و اميد مستضعفان و قلب ملّت هاي رنج كشيده، رهبري كه درد آنها را مي داند و آن چنان شجاعانه از اسلام و كشور دفاع مي كند كه حيرت جهانيان را برانگيخته است.

اينجانب ابراهيم آلبوغبيش خدا را شاكرم كه به من توفيق حضور در جبهه را عنايت فرمود تا بتوانم وظيفه ي شرعي خود را در حد توانايي ام نسبت به اسلام و مسلمين ادا نمايم. اكنون كه در هفده سالگي و بهترين ايام عمر خود را طي مي كنم، از خدا مي خواهم مرا در بستر نميراند و شهادت را نصيب من كند. از خدا مي خواهم بر ايمانم بيفزايد تا فقط راه امام حسين(ع) را دنبال كنم. هدف من از اعزام به جبهه برانداختن ستمي است كه بر مردم اين مرز و بوم تحميل مي شود. وظيفه ي سنگيني بر دوش خود احساس مي كنم و اميدوارم تا حدّ توان بتوانم دِين خود را نسبت به اسلام و مردم ادا نمايم، هيچ چيز در زندگي جز شهادت آرزوي من نيست و هيچ چيز نمي تواند كام تشنه مرا سيراب سازد جز شهادت.

والسلام

براهیم آلبوغبیش



برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *