شهید ابوذر (داريوش) عباسي

پاسدار اسلام ابوذر (داريوش) عباسي

    اگرچه نيمه‌ي آخرين ماه پاييز بود امّا شكفتن اولين غنچه‌ي زندگي، خانه را غرق سرور و شادي كرد. شهيد ابوذر(داريوش) عباسي در ۱۴ آذر سال ۱۳۴۰ در خانواده‌اي زحمتكش و متديّن در امیدیه ديده به جهان گشود.

    او بيشتر وقتش را در مسجد، كنار ديگر دوستانش صرف مطالعه و كارهاي فرهنگي مي كرد و عاشق ورزش بود آن هم ورزش‌هاي رزمي. چون نخستين فرزند خانواده به شمار مي‌رفت در تابستان و ايّام تعطيل كار مي‌كرد تا در بهبود معيشت خانواده‌اش نقشي ايفا كند. آن چنان بي‌ريا و متواضع بود كه همه دوستش داشتند و هميشه با چهره‌ي بشّاش و خندانش، مايه‌ي آرامش خانواده و دوستان بود.

    در ايّام انقلاب به هر وسيله‌اي كه مي‌توانست از دستاوردهاي آن دفاع مي‌كرد و در مقابل هجوم منافقين و گروهك‌ها سدّي استوار بود. با تأسيس سپاه پاسداران منطقه اميديه (آغاجاري) بي‌درنگ به خيل سبزپوشان درآمد و لباس شهادت و سرافرازي بر تن نمود، آن قدر اين لباس را دوست داشت كه حتّي بر سر سفرة عقد هم آن را پوشيد.

   با شروع جنگ تحميلي به جبهه رفت و در عمليات آزادسازي بستان مورد اصابت شديد موج انفجار قرار گرفت و مجروح شد. قبل از عمليات رمضان به خاطر درد شديد از ناحيه سر، به شيراز اعزام و بستري گرديد. او كه مي‌ديد خود نمي‌تواند در عمليات حاضر شود برادرش، محمّد را به حضور در ميدان تشويق مي‌كند و خود براي بدرقه‌ي او چند روز از بيمارستان مرخصي مي‌گيرد، سرانجام او توانست برادر خود را كه راهي ميدان جنگ بود در بين راه ملاقات كند، شايد برادر آزاده‌اش         نمي‌دانست كه پس از هشت سال اسارت ديگر هيچگاه روي زيبا و لبخند مهربان او را نخواهد ديد امّا حسّ غريبي داشت تا اين كه در ايّام اسارت با شنيدن خبر شهادت ابوذر معنا و مفهوم اين نگاه و لبخند خداحافظي واپسين را دريافت. اكنون خانواده و دوستان با نگاه به چهره فرزندش تمامي آن خاطرات خوش را در صفحة قلب خود مرور مي‌كنند.

   سرانجام ایشان در هشتم مرداد سال ۶۱ به دليل سانحه‌ی رانندگي در جاده ی اميديه-آغاجاري به دیدار معبود خویش شتافت.

روحش شاد و يادش گرامي باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *