وصیت شهید بهروز عطوفت
از این که شهید شوم هیچگونه نگرانی نداشته باشید، زیرا اول حرفهایم گفتهانم که سرانجام مرگ است و مرگ، خود آغاز زندگی دیگر است. شما را به خدا قسم که قدر این انقلاب و اماممان را بدانید. آیا قدرتی را سراغ دارید که این چنین در مقابل آمریکا بایستد و بگوید: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»
و شما هم کلاسانم، هنوز به یاد دارم که چگونه سر کلاس با یکدیگر میخندیدیم، خشم میکردیم و در آخر باز هم میخندیم و به آن دسته از برادرانی که صادقانه به طرف این گروههای منحرف کشید شدهاند، پیام میدهم حداقل کمی به فکر شهدا و خونبهای آنان باشید و در آخر به خانوادهام، هموطنم و همدینم میگویم که من با چشم باز این راه را انتخاب نمودم؛ بدون هیچ تهدیدی یا وحشتی.
در آخر مبادا یاد شهیدان اسلام را از یاد ببرید
زندگینامه شهید بهروز عطوفت
بهروز عطوفت یکی دیگر از شهدای کربلای دارخوین در مرداد ماه سال ۱۳۴۲ به لطف الهی دیده به جهان گشود. وی آمده بود که زمینیان را درس شهادت دهد و زرق و برق دنیا را بفریبد تا که پرواز را به دربندان بیاموزد.
رژیم خونآشام پهلوی بنیادش بر استثمار مردم و در ضعیف نگه داشتن آنان بود. زندگی بهروز از همان آوان کودکی تا به هنگام پیروزی انقلاب توأم با فقر و محرومیت بود. پدرش سرایدار یکی از دبستانهای آغاجاری بود؛ که با حقوق ناچیز زندگی خانواده را اداره میکرد.
از خصوصیات بهروز در دوران دبستان و متوسطه، استعداد بسیار او در امر فراگیری و کنجکاویاش در مسائل مختلف بود. که از او یک شخص باپشتکار و خستگیناپذیر ساخته بود. وی در کتابخانه مدرسه فعالیت چشمگیری داشت. به ورزش سالم علاقهمند بود؛ وی همچنین به کارهای الکتریکی علاقه زیادی داشت و تحصیلاتش را در هنرستان میانکوه ادامه داد.
در سال ۵۶ هنوز انقلاب عظیم اسلامی نخستین جرقههای حیات بخش خود را پدیدار نکرده بود، که شهید بهروز عطوفت، به کمک یکی از آشنایانش به نواری از سخنرانی امام دست پیدا کرد و با شناخت امام و رهبر خویش، به عظمت رسالت سنگین خویش پی برد؛ که چه راه طولانی و پر فراز و نشیبی در پیش دارد.
بهروز با آغاز انقلاب […] در تکثیر و پخش نوارهای سخنرانی امام کوشید. ولی از آنجایی که با فساد دستگاه پهلوی آشنا بود، به نصیحت اطرافیان خصوصاً دوستان خود میپرداخت و آنان را از غرق شدن در منجلاب فساد رژیم بر حذر میداشت و استفاده از برنامههای رادیو و تلویزیون را که ثمرهای جز تخدیر افکار و ضعیف نمودن ارادهها نداشت، بر حذر میداشت.
شهید عطوفت در تمامی راهپیماییهایی که بر علیه رژیم جبار برگزار میشد، شرکت فعالانه داشت. در اعتصاب محصلین شرکت داشت و دوستانش را نیز تشویق به اعتصاب موثر مینمود فداکاری و زحمات او همچنین ادامه داشت تا اینکه صبح پیروزی فرارسید و ظلمت شب را در هم شکست و انقلاب به پیروزی رسید و بنا به گفته خودش در وصیت نامهاش: «تحولی از ظلمت به نور و تاریکی به روشنایی و سرانجام از کفر به توحید به وقوع پیوست»
پس از پیروزی انقلاب، بفرمان امام مشتاقانه در دورههای آموزش بسیج ثبتنام کرد و در همان اوایل کاربرد سلاحهای سبک را آموخت و پس از آموزشهای فراوان در پایگاه شهید مکوندی به تعلیم دیگران پرداخت.
با آنکه محصل بود، ساعات زیادی از روز را در بسیج میگذراند و خالصانه خود را در اختیار انقلاب اسلامی گذاشت و از آنجا که در رشته برق تحصیل میکرد با ارگانهای انقلابی جهت برقرسانی به محل سکونت جنگزدگان کمال همکاری را مینمود.
عشق به امام و انقلاب را جز از زبان خودش نمیتوان بیان نمود آنجا که در وصیتنامهاش آمده است: « شما را به خدا قسم که قدر این انقلاب و اماممان را بدانید. آیا قدرتی را سراغ دارید که این چنین در مقابل آمریکا بایستد و بگوید: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» در قسمت دیگری از وصیتنامهاش آمده است: «برادرانم مبادا با رفتن من از هدف اصلی که همانا تداوم انقلاب است، باز ایستید. مبادا که امام و یارانش را تنها بگذارید»
سرانجام بهروز عطوفت در حمله تاریخی و پیروزی ۵ مهر در جبهه دارخوین به لقاء الله پیوست. خون مطهرش حیاتبخش انقلاب گشت و روح پاک پر عطوفتاش به ملکوت اعلا پیوست. بهروز از میان ما رفت اما حماسه جاوید و فداکاریها و رشادترهای او و همچنین شرح زحمات و خدماتش به اسلام و انقلاب تا ابد از یادها نخواهد رفت.
روانش شاد و یادش گرامی و راهش جاوید باد
آری اینچنین از سرگذشت زندگی یاران امام که رهبر دوراندیش انقلاب با الهام از نصرت و یاری خدا، با یقین کامل به پیروزی در سال ۴۳ به هنگام تبعید در جواب شاه ملعون فرموده بود: که یاران من اینک در گهواره شیرخواراند. راستی که تاریخ باید این تداوم جاوید را در دل خود ثبت کند؛ زیرا که امروز یاران امام پس از ۱۸ سال، گهوارههای خود را تبدیل به سنگرهای خونی نمودهاند که اهداف الهی و مقدس رهبرشان را به تحقق برسانند.
درود کل انسانیت به روان پاک شهدای به خون خفته اسلام