شهید حمیدرضا بهمئی

وصیت نامه پاسدار شهید حمیدرضا بهمئی

الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ
آنان که گرویدند و هجرت کردند جهاد کردند در راه خدا به مال‌هایشان و جان‌هایشان، بزرگترند به مرتبه نزد خدا با آن گروه ایشانند کامیابان
سوره توبه آیه ۲۰

این چند سطری که در اینجا نوشته‌ام به شما برادران و خواهران مسلمان می‌خواهم بگویم که […] من این راه را انتخاب کرده‌ام و به دنبال شهادت رفته‌ام. چون تنها راه سرافرازی خودم را، شهادت در راه خدا می‌دانم؛ به غیر از این اگر از این دنیا بروم، از آخر و عاقبت خودم در درگاه حق تعالی میدانم که سرنوشتی منتظر من است و سخن را در اینجا کوتاه می‌کنم و فقط می‌خواهم بگویم که من این راه را انتخاب کرده‌ام.

مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

به خدا قسم از مرگ طبیعی میترسم! آخر من در زندگی برای خدا چه کرده‌ام که بخواهم سفر آخرت را با مرگ طبیعی به پایان برسانم؟ کدام عمل نیک را انجام داده‌ام؟ در قیامت جواب خدا را چه بگویم؟ از کجا آمده‌ام و چه دارم؟ من حضرت علی(علیه‌السلام) با آن معنویتی که داشت که خودتان بهتر می‌دانید که چه بوده و چقدر به خدا نزدیک بود و آخر از ترس خدا همیشه در نمازهایش چه حالتی که به او دست نمی‌داد؛ البته من هنوز خیلی عقب مانده راه هستم؛ که بخواهم از حالات معنوی حضرت علی بگویم. می‌خواهم این را بگویم که منِ بدبخت و بیچاره، با این اعمالِ من، که خودم می‌دانم که چه کرده‌ام، دست روی دست بگذاریم تا مرگ طبیعی حلقومم را فشار دهد و جانم را بگیرد؟ آنوقت با این اعمالم چه بگویم؟ چطور سربلند کنم؟ آیت الله شهید دستغیب در کتاب معاد مینویسد: : «همنشین انسان در  قبرش اعمالش هست» که همه جا با اوست. آن وقت من کدام اعمال همنشینم باشد و کدام اعمال جوابگوی باشد، بگویم در زندگی دنیوی چه کرده‌اند و برای آخرتم چه آورده‌ام؟ در اینجا که من بیشتر از اعمال انسان می‌گویم برای این است که تنها راهی که در قیامت انسان را سرافراز و سربلند در درگاه خداوند نگه می‌دارد و می‌توانند خود را از یاران امام حسین و سربازان مهدی(عج) بدانند، تنها با اعمال نیک و خداپسندانه است. پس مواظب اعمال خود باشید که این اعمال شما توشه آخرت شماست. اعمال شما نجات دهنده شماست، نه از راه عقب بمانید و وقتی بیاید که باید جوابگوی باشید و [در] درگاه حق تعالی هیچی نداشته باشید. به خود آیید و مواظب کوچکترین رفتار و حرکات خود باشید. حقیقت را به شما بگویم که من اگر با مرگ طبیعی از این دنیا می‌رفتم، ذلیل و حقیر و فقیر از این دنیا میرفتم؛ زیرا نه توشه راه داشتم و نه جواب؛ و اگر آن وقت خدا با عدالت با من رفتار کند، تکلیف من روشن است، شرمساری و بعد هم به سوی عذاب جهنم. آن وقت خدا فقط از روی بخشش و کرامت است، اگر بخواهد مرا ببخشد می‌تواند وگرنه از روی عدالت، حق من جهنم است. آخر چه کرده‌ام برای او و عدالت هم به جانب حق است. پس ما اگر بخواهیم با بعضی از اعمال‌های بدمان به آن دنیا برویم و از روی عدالت با ما رفتار شود، خیلی بیچاره‌ایم. ولی من آن وقت خودم را پیروز می‌دانم که در راه خدا شهید شده باشم و راهی را که آمده‌ام، راه الله باشد و هدف برای خدا برای غیر از اون نباشد (الی الله المصیر ) یعنی برای رسیدن به خدا، تا آخرین قطره خونم دریغ نورزم.

خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن

سر جدا، پیکر جدا، در محفل دلدار رفتن

زندگی نامه شهید حمیدرضا بهمئی

شهید حمید رضا بهمنی در سال ۱۳۴۲ در خانواده‌ای مذهبی در روستای آسیاب شهر شهید پرور آغاجاری دیده به جهان گشود. دوران کودکی را تحت تربیت اسلامی و مکتب اسلام آشنا شد. دوره ابتدایی را با موفقیت گذراند و وارد مدرسه راهنمایی شد. با علاقه به درس، با نمرات عالی مقطع راهنمایی را طی کرد و وارد دبیرستان گردید. در این ایام با اوج‌گیری نهضت پرشکوه اسلامی علیه رژیم ستم‌شاهی در تظاهرات و فعالیت‌های انقلابی حضوری فعال داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی در حفظ دستاوردهای آن تلاش زیادی می‌نمود و با شرکت در فعالیت‌های فرهنگی و دینی خدمات خالصانه به انقلاب نمود و در ارتقاء بینش اعتقادی خویش سعی وافر داشت. در سال چهارم دبیرستان ترک تحصیل نمود و به عضویت سپاه درآمد و خدمات شایانی در این نهاد مقدس نمود.

شهید حمیدرضا رابطه‌اش با والدین بسیار عاطفی و با سایر اعضای خانواده و دوستان تواضع و فروتنی زیادی داشت و در امور مساعدت می‌کرد و همیشه در انجام واجبات دینی به خوبی عمل و از گناهان دوری می‌نمود. دوستان را تشویق و ترغیب به عبادات الهی و رعایت دستورات مذهبی می‌کرد. عشق زیادی نسبت به اسلام و امام خمینی می‌ورزید و موضع‌گیری شدیدی نسبت به دشمنان انقلاب بر اساس سنت پیامبر اکرم(ص) در بهمن ماه ۱۳۶۲ ازدواج نمود و این امر را نیز به عنوان یکی از واجبات دینی، و راه بیشتر نزدیک شدن به خدا می‌دانست. همیشه می‌گفت: که دوست دارم زندگی و علاقه‌ام به زندگی نیز به خاطر خدا باشد.

شهید حمیدرضا با شروع جنگ تحمیلی با عشق به دفاع از نظام اسلامی و شهادت در جبهه‌های حق علیه باطل حضور و با شرکت در عملیات‌های فتح مبین، رمضان، رشادت‌های زیاد و سرانجام پس از سه روز ازدواج راهی جبهه‌های نور گردید و با شرکت در عملیات‌ خیبر و دلاوری‌های زیاد در این عملیات پیروزمند در تاریخ  ۶/۱۲/۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمد.

والسلام

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *