شهید سید نورالله موسوی

زندگینامه شهید سید نورالله موسوی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید سید نورالله موسوی در هشتم آذر ماه ۱۳۴۱ در یک خانواده مذهبی واقع در امیدیه آغاجاری چشم به جهان گشود. او از همان کودکی تحت تربیت صحیح پدر و مادر شخصی خوش برخورد و خوش اخلاق و متین و آرام بود و بیشتر اوقات خود را در مسجد می‏گذراند همیشه برادر و دوستانش را به برپا داشتن نماز و انجام فرایض دینی ترغیب می‌کرد.

با آغاز انقلاب عظیم اسلامی وی فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد روزها و شب‏های آغاز انقلاب شاهد فداکاری‏های نورالله و همرزمانش بود و همیشه اعلامیه‌های امام را جمع آوری می‏کرد و در بین مردم توزیع می‌کرد. شب‌ها با سایر برادران به نوشتن شعارهای مختلف بر روی دیوارها و پخش اعلامیه‏ها مبادرت می‏ورزید. طول مبارزاتش با رژیم سابق دو بار مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت. وی علاقه خاص و عجیبی نسبت به امام داشت؛ نام امام را همیشه با احترام خاصی بیان می‏کرد هنگامی که امام سخنرانی داشتند با دقت خاصی توجه می‏کرد.

شهید نورالله موسوی پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد. او  محصل سال سوم نظری بود. بعد از اینکه از مدرسه فارغ می‏شد، به سپاه میرفت و مشغول انجام وظیفه می‏شد. احساس مسئولیت وی و آگاهی نسبت به رسالت عظیمی که بر دوش داشت به افکار و اعتقاداتش، اعتماد و یقین خاصی می‏داد. نسبت به جو سیاسی و مسائل روز حساسیتی عجیب داشت. درگیری‌های مسلحانه‏ای که در نقاط مختلف ایران به خصوص در غرب صورت می‏گرفت و خیانت‏هایی را که از گروه‌های سیاسی منحرف سرمیزد، باعث خشم عمیق انقلابی وی نسبت به آنان گردیده بود.

همیشه آرزو داشت جهت پاسداری از قرآن و انقلاب اسلامی و حفظ وحدت میهن اسلامی‏اش برای مقابله با مزدوران چپ و راست اعزام شود. ماموریت‌های شایستگی و لیاقت خوبی را از خود بروز می‏داد. در طول اقامتش در سپاه از لحاظ اخلاق و رفتار شایسته‏ای که داشت مورد احترام فراوان از جانب برادرانش قرار می‌گرفت و حرکتی را که برای خدا و به سوی خدا آغاز کرده بود ادامه داد.

با شروع جنگ تحمیلی فرصت یافت تا مراتب پاک باختگی و جانبازی خود را نسبت به انقلاب نشان دهد. وی در طول چند باری که به مرز و جبهه نبرد حق و باطل رفته بود از خود رشادت‏ها نشان داد و بالاخره در روز ۲۰ مهرماه ۱۳۵۹ دعوت حق را لبیک گفت و در جبهه گمرک خونین شهر، خون پاکش بر زمین ریخت و روح پر فتوحش به ملکوت اعلا پیوست.

او با خون خود درخت اسلام و انقلاب را سیراب کرد و خود عاشقانه به سوی خدا شتافت و اینک زندگی او و شهادتش مشعلی فرا راه آینده ما خواهد بود تا پیام همیشه جاویدش را به نسل‌های آینده بسپاریم.

روانش شاد و یادش گرامی و راهش پایدار باد

تاریخ و نوع حادثه

تاریخ حادثه ۲۰/۷/۱۳۵۹ در خرمشهر در ساعت یک بعد از ظهر هنگام درگیری درون سنگر در مقابل دشمن قرار گرفته بود بر اثر تک تیر در ناحیه زیر شکم زخمی شد و به وسیله همرزمان شهید را بیرون آوردند. پس از مدت دو ساعت در بین را به درجه شهادت نائل آمد. مدت ۸ بعد به سردخانه امیدیه آورده شد و سپس به قطعه شهدا به خاک سپرده شد.

مختصری از گذشته شهید

زندگی خانواده شهید پدر شهید از روستاییان اطراف شهرستان ایذه بود. مدت سی و چهار سال پیش در خدمت شرکت نفت در آمده زندگی را با سختی و حقوق بسیار ناچیز و در چادر که به جای مسکن بود شروع کرده و در هوای گرم و سوزان بدون تسهیلات و یخ و برق حتی برای استراحت و خوابیدن شب، از پرده گونی استفاده می‏شد. زندگی شهید زندگی سالمی بود ولی انقلابی هنگام شروع انقلاب اسلامی با جمعی از همرزمان شب و روز […] دست راستش مجروح شد تا اینکه […] به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *