شهید فریدون لرکی

شهید فریدون لرکی

شهید فریدون لرکی در اوّل بهمن ماه سال ۱۳۴۱ در علی آباد در خانواده‌ای مؤمن و اصیل چشم به جهان گشود. در هفت سالگی وارد دبستان شد، وی به تحصیل علم و دانش علاقه زیادی داشت، چون در آن سال ها اغلب مردم وضع اقتصادی مناسبی نداشتند فریدون هم نمی‌خواست به پدر و مادرش در تأمین هزینه‌های زندگی سخت بگذرد به همین جهت بعد از ظهرها در كنار تحصیل در مدرسه راهنمایی به کار و فعالیت می‌پرداخت تا باری از دوش خانواده بردارد.

او با موفّقیت و پشتکار کم نظیرتا سال سوم دبیرستان تحصیلات خود را ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی و دعوت امام خميني(ره) مبنی بر حضور نیروهای مخلص در جبهه برای پاسداری از مرزهای ایران اسلامی داوطلبانه به جبهه شتافت و در عملیات فتح المبین از ناحیه پا مجروح شد پس از بستری در بیمارستان و بهبودی نسبی به خانه باز می‌گردد و قصد دارد دوباره به جبهه عزیمت کند وقتی با اعتراض مادر و اطرافیان مواجه می‌شود در جواب می‌گوید: « اگر من و دیگران به جبهه نرویم و از مرزها دفاع نکنیم و همه حرف شما را بزنند چه اتفاقی می‌افتد و چه کسی کشور را در برابر هجوم بیگانگان حفظ می‌کند ؟!»

شهید فریدون لرکی در انجام واجبات دینی بسيار مقیّد بود و مرتب به خواهرانش سفارش می‌کرد در زندگی از حضرت زهرا (س) الگو بگیرند و حجاب خود را حفظ کنند. این رزمنده شجاع بسیجی از اعضای فعال پایگاه مقاومت بوده و داوطلبانه در عملیات‌های فتح المبین، بیت المقدس و رمضان شرکت کرد و در عملیات رمضان همه را با رشادت خود شگفت زده ساخت. او در طی عملیات رمضان در منطقه عملياتي كوشك در تاريخ ۲۳/۴/۱۳۶۱ مصادف با ۲۱رمضان سالروز شهادت اميرالمؤمنين علي(ع) به خیل جاویدالاثرهای عاشق پیوست. پیکر پاکش پس از ۹ سال انتظار در تاریخ ۲۷/۷/۱۳۷۰ در قطعه‌ي شهدای امیدیه با بدرقه مردم شهید پرور درکنار دیگر برادرانش به خاک سپرده شد. روانش شاد.

    خاطره‌اي از همرزم شهيد، برادر آزاده احمد كعبي

فریدون اسوه‌ي حسنه‌ای برای همه به شمار می‌رفت و عاشق امام بود، پس از چند مرحله حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل برای ملاقات و زیارت امام لحظه شماری می‌کرد به همین دلیل به اتفاق چند نفر از دوستان تصمیم گرفتيم به زیارت امام برويم، بالأخره لحظه‌ی موعود فرا رسید، شور و اشتیاق عجیبی در چهره‌ي فريدون هویدا بود و در پوست خود نمی‌گنجید. با حضور امام، بی اختیار اشک‌هایش سرازیر گشت و شانه‌هایش به شدت تکان می‌خورد، پس از ملاقات امام، به اصرار او به زیارت قبر ثامن الائمه، علی بن موسی الرضا (ع) رفتیم، گویی او خود را برای پرواز آماده می‌ساخت و ما خبر نداشتیم.

   نامه شهید به يكي از دوستانش 

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم

ســلام؛

پس از عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که حالتان خوب باشد و اگر جویای حال من و دیگر دوستانتان هستید الحمدلله روزگار را به سلامتی و خوشی مي‌گذرانيم. تا شب حمله، شب‌ها دور هم جمع می‌شویم و دست‌هایمان را به سوی خدا دراز می‌کنیم و پیروزی نهایی را از درگاه خداوند طلب می‌کنیم و امیدوارم که شما هم برای پیروزی کامل رزمندگان اسلام دست به دعا برداريد، همین دعاهاست که پیروزی می‌آورند و همین اشک‌هایی که از ما جاری می‌شود سلاح مؤمن است.

برادران، آشنایان، ای کسانی که بعد از من پرچم خونین اسلام را بر دوش خواهید گرفت، تا جان دارید از اسلام و قرآن و رهبر عزیزمان اين پیر جماران، دفاع کنید که به یاری خدای بزرگ ما پیروزیم.

سلام گرم مرا به تمام برادران، آشنایان و همرزمان برسانید و از آنها بخواهید تا راه شهدای انقلاب را همچنان ادامه بدهند.

در آخر با تو فرج جان کار دارم. سلام دوست عزیزم! سفارش من درباره قضاي نماز و روزه است. من حدوداً ۴ ماه روزه و ۳ سال نماز قضا دارم، ۴ نفر برای این که روزه قضای مرا بگیرند انتخاب کردم و قبول کردند. یک ماه روزه را شما می‌گیرید، یک ماه صفر، یک ماه ابراهیم و یک ماه شاهپور.

شاهپور به جبهه آمده، اگر خداوند توفيق شهادت نصيبم كرد و او سالم برگشت، به او بگو تا آن يك ماه روزه‌ي قضا را به جاي من بگيرد. اگر او هم اين سعادت نصيبش شد به خانواده‌ام مي‌گويي با پولي كه در ماه به عنوان حقوق به من مي دهند يك نفر را انتخاب كنيد تا نماز و روزه‌ي قضاي مرا به جاي آورد، در اين باره از امام جمعه آقاي همّتي خراساني سوال كنيد.

به پدر عزیز و مادر گرامی و تمام دوستان و آشنایان سلام می‌رسانم.

و در آخر این دعای همیشگي را با خلوص نیّت سر می‌دهیم :

خدایا، خدایا، ترا به جان مهدی، ترا به حق مهدی، خمینی را نگهدار.

والسلام

« فریدون لرکی »

 

دست نوشته ای از شهید فریدون لرکی

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم

« لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»   ( سوره بقره- آیه ۲۵۶)

خدایا! سپاس بی کران تو را که محمد(ص) را پیامبرمان، علی(ع) و اولادش را امامانمان، هجرت و جهاد را حرکت در راه تکامل و قرآن را وسیله هدایت، عقل و هوش و علم و ایمان را ابزار حرکت، پدر خوب، مادر مهر بان و دوستان صالح و مؤمن را وسیله تربیت، پاسداری از انقلاب را وظیفه، پیام خون شهیدان را بار سنگین مسئولیت، توبه را وسیله بازگشت، شهادت را وسیله عروج و الله را انتهای تکامل ما قرار دادی.

خدایا تو خوب می‌دانی آن چنان که تو می‌خواستی نبودیم. خدایا تو خوب می‌دانی که لیاقت پاسداری از انقلابت را نداشتیم. خدایا بپذیر قطرات ناقابل خونمان را، هر چند که خون انسان گناهکار لیاقت ریخته شدن در راهت را ندارد. خدایا بازماندگان انقلاب را که مسئولیت سنگین انتقال پیام خون شهیدان را بر عهده دارند، یاری کن که هرگز هدف را که اسلام است، فراموش نکنند. الهی آنان را همیشه تو یاور باش.

خواهرم، برادرم! وقت بیداری است، وقت خواب به سر آمده. امروز دشمنان همه در کمین هستند. خون سرخ پاک چمران‌ها، بهشتی‌ها و رجائی‌ها و … را از یاد مبر. امروز روز انتقام است، انتقامی خونین از دشمنان خدا. آنان که سدّ تکامل انسان هستند. برخیز! برخیز! که صبح پیروزی نزدیک است. برخیز! تا انتقام خون شهیدان را بگیریم.

ای آقایانی که در رأس امور مملکتی قرار دارید که هزاران شهید و جانباز داده است! مسئولیت شما سنگین‌تر است. بدانید و هرگز از یاد مبرید خون هایی که ریخته شد، همه برای اسلام و جمهوری اسلامی است. خون سرخ شهیدان نظاره گر اعمال شماست. هر کدامتان قدمی بر ضدّ اسلام بردارید، بدانید که در اقیانوس بی کران خون شهیدان اسلام غرق خواهید شد.

درود خدا بر شهیدان اسلام، سلام بر مهدی(عج) و سلام بر خمینی.

و مِن الله التّوفیق

 

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم

« وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ »  (آل عمران/۱۵۷)‏

«اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید و در آن جهان به آمرزش و رحمت الهی نایل شوید بهتر از هر چیزی است که در حیات دنیا برای خود فراهم کنید.»

این وصیت نامه بنده خدا فریدون (احمد) لرکی فرزند آقاجان به والدین عزیز و خواهران و برادران ایمانی و مسلمان شهیدپرور ایران بخصوص مردم باغیرت آغاجاری (امیدیه) است.

اولاً اعتراف می‌کنم به وحدانیت خداوند بزرگ، قادر لایموت و رسالت انبیاء از آدم تا خاتم محمد مصطفي(ص) و این که کتاب آسمانی‌ام قرآن است و شهادت می‌دهم که ائمه اطهار همگی خلفای برحق رسول الله (ص) بودند و می‌باشند.

ثانیاً مرگ را حق و بهشت و دوزخ را حق و یوم جزا را حق و فرشتگان مقرّب خدا را حق می‌دانم.

من در راه خدا و با آگاهی و بصیرت کامل داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شدم و برای لقای او لحظه شماری مي‌نمایم. به والدینم توصیه می‌کنم با تمسک به قرآن، صبر پیشه نمایند و هرگز گریه و شیون نکنند و خود را رنج ندهند زیرا خداوند عزَّوجل در قرآن فرموده اند « که شهیدان را مرده مپندارید »، پس شهیدزنده است و بر زنده تاریخ، گریستن جایز نیست.

در آخر از کلیه‌ی مردم مسلمان خواستارم که امام و رهبر عالیقدر انقلابمان خمینی بت شکن را تا ظهور حضرت مهدی(عج) یاری دهند، تا قوانین مترقّی اسلام عالمگیر شود. ان شاءالله.

والسلام علی من اتّبع الهدی

فریدون لرکی

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *