زندگینامه پاسدار شهید محمد رضا اسدی
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
پاسدار شهید در سال ۱۳۴۲ در خانواده مستضعف به دنیا آمد و با رنج و زحمت دوران کودکی را گذراند و در کودکی مادرش را از دست داد ولی تاب و تحمل را در برابر مشکلات از دست نداد. وی دیپلمه مکانیک و بزرگترین پسر و سومین اولاد خانواده از جمع سه خواهر و سه برادر بود. محمدرضا شهید علاوه بر کسب دانش در دوران تحصیلات در اوقات بیکاری به کارگری و کمک کردن به مردم در کارهای خانوادهاش بدون از تکبر و عار کار میکرد و منظور از کار، کمک به مردم و کسب تجربه و معنویت بود و در دوران انقلاب اسلامی یکی از جوانان حزب الله سربند بود که تبلیغات و فعالیت در روند انقلاب داشت و با پشتکار و تلاش فراوان توانست بعد از انتخاب برادر شهیدمان رجائی به عنوان ریاست جمهوری، با همکاری سایر برادران مومن و متعهد سربند و ارتباط مکرر با دفتر حزب جمهوری اسلامی منطقه آغاجاری و کسب ارشاد و راهنمایی انجمن اسلامی جوانان حزبالله سربند را تأسیس کند. که یکی از اعضای اصلی و فعال انجمن بود و مردم مسلمان و متعهد سربند خاطرات برادر شهیدمان را در اجرای نمایشنامههای انجمن که بر علیه شیطان بزرگ و پیروی از تعالیم نجات بخش اسلام به رهبری امام امت و رهبر کبیر بود به یاد دارند. وی همیشه به برادران انجمن میگفت، اولین شهید سربند منم و الحق که به سعادت بزرگ خود رسید.
نزاکت و بردباری و اخلاق وی معرف صغیر و تکبیر مردم سربند و بستگان و خویشاوندان اوست. وی عضو سپاه پاسداران و آغاجاری بود که علاوه بر خدمت در سپاه در اوقات مرخصی به کارهای ارشادی و تبلیغاتی انجمن میرسید و شب و روز تلاش میکرد تا به هدف نهایی خویش که تقرب به الله بود برسد و در یک عملیات رزمی در تاریخ ۲۹/۳/۱۳۶۱ به این هدف پاک و مقدس الهی سعادت یافت.
روحش شاد و راهش رهنمون باد
خداوندا ما را در راه به ثمر رساندن اهداف مقدسمان که از احکام الهی و اسلام سرچشمه گرفته و پاسداری از خون شهیدان است یاری فرما
اولین شهید سربند منم؛ کلامی از اراده پرصلابت شهید اسدی که بر پایه ایمان و نزاکت و بردباریاش در اجتماع آن روز مطرح میشد. کلام رهبر عاشقی که وحشتهای سیاهیها را در دل سکوت مه آلود شبها از هم میدرید. دلباخته که با نور دل به سوی طلوعی نوین و سرنوشتی فراگیر گام خودفراموشیها را بر مینهاد. او در قطرات خون شهادت غلتید تا که صبح رهایی ها را از گذر عالم مادی بر جان دل خویش مشاهده نماید.
شهید محمد رضا اسدی به سال ۱۳۴۲ شمسی در این سرای کهن قدم نهاد. اما حکمت باری تعالی بر این بار بود که با فطرتی پاک و قلبی شوریده وارد نزاعات حیات گردد. در واقع پیروزی انقلاب اسلامی را میباید اوج شکوفایی استعدادهای ایمانی و روحیات مبارزه جویی شهید اسدی نامید. اولین شهید سربند منم این امنیت و آرزو شهید اسدی را از ظواهر فریبنده دنیوی به دور میساخت و با عضویت در سپاه پاسداران آغاجاری، صفات عالیه و ملکات فاضله درونیاش را پربار نمود دامنه فعالیتهای انقلابی او را در دفتر حزب جمهوری اسلامی و حزب الله سربند میتوان پرس و جو نمود.
اولین شهید سربند منم سعادت بزرگی که ایزد منان اشعار دلنشین او را در بیست و نهم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ شمسی در شهادتنامه تاریخ انقلاب و جنگ حکاکی قلبها نمود.
روحش شاد