شهید محمد کرمی

زندگینامه پاسدار شهید محمد کرمی

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ

(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

آری آنهایی که برای زنده ماندن ابدی، راه خدا را می‌پذیرند مرد نیستند، بلکه آنها زنده‌اند و نزد خدا روزی دارند.

شهید محمد کرمی در روز ۱۸ دی‌ماه سال ۱۳۳۹ در امیدیه متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. پس از پایان دوره راهنمایی به آموزشگاه حرفه‌ای رفته و پس از طی دوسال دوره فنی در آن آموزشگاه به استخدام شرکت ملی نفت درآمد.

محمد همیشه در برخورد با بچه‌های خانواده پدر و مادر و دوستان و غیره رفتار خداپسندانه داشت و همیشه تا آنجا که می‌توانست نمی‌گذاشت کسی از او رنجیده شود و تا آنجا که از عهده‌اش بر می‌آمد از کمک به دیگران دریغ نمی‌کرد. او بارها به کسانی که خون احتیاج داشتند، از جمله شهید کریم بهمئی، و چندتایی دیگر خون اهدا کرد. همیشه در همه کارهایی که می‌خواست انجام بدهد با اجازه و مشورت پدر و مادر و غیره شروع می‌کرد. در منزل همیشه ارشاد می‌کرد، که راهمان و هدفمان در جهت خشنودی خدا باشد.

با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آغاجاری به عنوان ذخیره، به عضویت سپاه در آمد. به این صورت که هنگام بیکاری‌اش را به سپاه می‌رفت و بارها و بارها به اتفاق بقیه برادرهای سپاه به پاسداری از ره‌آوردهای انقلاب اسلامی خود می‌پرداخت. در هنگام آرام بودن وضع مملکت، به نوار مرزی پاسگاه خین رفته؛ چند روزی از رفتن او نگذشته بود که درگیری غرب شروع شد و چندی بعد به خرمشهر کشیده شد. پس از شهادت ایرج دستیاری وی همراه ۲۰ تن از برادران همرزمش به امیدیه برگشت و پس از ۵ روز بعد از آمدنش دوباره به اتفاق برادران سپاه به نوار مرزی رفت. وی در تمام درگیری‌های شدید و خونین در خونین شهر حضور داشت و پس از مدتی دوباره به امیدیه برگشت. ولی باز هم دو روز پس از آمدن از مرز برای بار سوم به مرز رفت و یک روز پس از رفتنش به مرز نگذشته بود، که پس از یک نبرد شدید به وسیله شلیک توپ مزدوران بعثی به شهادت رسید و خون گرمش زمین خشکیده خونین شهر را سیراب کرد.

مختصری از گذشته شهید

پدر شهید از روستاییان اطراف قلعه نو جایزان است. حدود ۳۲ سال قبل با حقوق ۳۵ ریال مزد روزانه به خدمت شرکت نفت درآمد و زندگی سختی را با نداشتن تسهیلات مسکن آب و یخ و برق و زندگی درون چادر و بدی آب و هوای این منطقه زندگی پر مشقتی را پشت سر گذراند.

شهید در شرکت نفت مشغول بوده. هنگام انقلاب با همکاری جمعی از همرزمان خود شروع به فعالیت برای پیشبرد انقلاب کرد. شب و روز فعالیت می‌کرد و آرامش و استراحت نداشت. جنگ تحمیلی فرارسید. مردانه به میدان جنگ رفت و دوش به دوش انقلاب اسلامی تا اینکه در جبهه خونین شهر به درجه شهادت رسید.

تاریخ و نوع حادثه

در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۵۹ در جبهه خونین شهر، ساعت ۱۲ و نیم شب، هنگام برگشتن از عملیات گمرک خرمشهر با جمعی از همرزمانش در مدرسه سابق عراقیان مستقر بودند؛ که به وسیله دشمن در همان ساختمان به درجه شهادت نائل شدند و پس از ۲۴ ساعت به وسیله سپاه پاسداران به بیمارستان شرکت نفت امیدیه انتقال، و پس از تشییع در قطعه شهدای امیدیه به خاک سپرده شد.

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *