وصیت نامه پاسدار شهید منصور راشدی
قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَكُمْ
بجنگید با آنهایی که با شما میجنگند
- اگر شهید شدم در امیدیه قطعه شهدا مرا خاک کنید.
- لباس سیاه نپوشید
- از برادران حزب الله میخواهم که ریشه منافقین را بکنند. من امروز که به جبهه میروم بر شما برادران جبهه، جبهه حق علیه باطل است و وظیفه هر فرد مسلمان است که به جبهه برود و مردم حزب الله ما به جبهه میرویم و با کافران میجنگیم و شما پشت جبهه با منافقین میجنگید. و ای برادران، به منافقین بگویید، خوشحال نشوید که من کشته شدهام؛ من آن دنیا جلوی شما هستم.
راهم را ادامه دهید و اگر نمیتوانید به جبهه بروید، منافقین را نابود کنید. ای مادرم، درود بر تو که مرا آفریدی و من از تو میخواهم که گریه نکنی که منافقین خوشحال بشوند. مادر جان، مرا ببخش و از تو میخواهم که برایم گریه نکنی. برادران من راه حسین را میروم و اگر کشته شوم در بهشت میروم.
من در اینجا با شما خداحافظی میکنم.
زندگینامه شهید منصور راشدی
شهید منصور (رمضان) راشدی فرزند زعیل در سال ۱۳۴۳ در خانواده متدین و مذهبی روستایی متولد شد. زادگاه وی روستای گرگری سفلی دهستان آسیا از توابع شهرستان امیدیه می باشد. پدر وی کشاورزی و دامداری میکرد و با همین وسیله امرار معاش میکردند. دوران طفولیت را در دامن پر مهر خانواده سپری کرد. سپس در همان روستا دوران تحصیلی ابتدایی را گذراند و وارد دوره تحصیلی راهنمایی گردید و تا پایه دوم راهنمایی ادامه تحصیل نمود. با شروع انقلاب اسلامی وی و برادربزرگش، شهید عبدالباری راشدی، فعالیتهای مذهبی و انقلابی داشتند. برادر شهید وی وارد سپاه گردید و به عنوان پاسدار به خدمت انقلاب اسلامی درآمد. با شروع جنگ تحمیلی هر دو برادر از ناحیه سپاه آغاجاری به جبهههای نبرد اعزام شدند. شهید بزرگوار منصور راشدی به عنوان بسیجی در کنار همرزمان خود در جبهه های نبرد میجنگید و با رشادت و شجاعت، از این مرز و بوم و اسلام عزیز دفاع میکرد.
شهید بزرگوار سرانجام در تاریخ ۲۳/۴/۱۳۶۱ در عملیات رمضان، در منطقه عملیاتی کوشک، بر اثر جراحات وارد شده ترکشهای خمپاره و بمباران منطقه توسط دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
هم اکنون در روستای گرگری زادگاهش، حسینیه به نام شهیدان عبدالباری راشدی و منصور راشدی توسط خانواده معظم ایشان بنا گردیده و در آن فعالیتهای مذهبی انجام میشود.