شهید قاسم جمعه پوریان در سال ۱۳۴۶ در آغاجاری دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در کوی ۱۷ شهریور، در دبستان سوری و دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید آور تحصیل کردند. البته به علت فقر اقتصادی و مشکلات ناشی از آن نتوانست به تحصیل ادامه داد و تا مقطع دوم راهنمایی درس خواند.
با توجه به اینکه شهید قاسم جمعه پوریان قبل از پیروزی انقلاب سن و سالی نداشت و در منطقهای میزیست که فقر اقتصادی و از همه مهمتر فرهنگی به وضوح مشاهده میشد، به تبع فعالیت چندان در زمینههای فرهنگی و سیاسی نداشت. ولی بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به خاطر شرکت مستمر در مراسم و مساجد خیلی زود از رشد سیاسی و فرهنگی خوب بر خدا شد و با شناختی که نسبت به مسائل اسلامی و انسان پیدا کرده بود و جنب و جوشش در جهت خودسازی و دگرسازی و تبلیغ برای اسلام بیشتر و بهتر شد. سرانجام جنگ عراق علیه ایران اسلامی آغاز شد. از آنجا که شهید عرق میهن پرستی و دفاع از حریم اسلام و انقلاب در وجودش نهفته بود، آرام و قرار نداشت. همیشه به فکر اعزام به جبهههای نبرد بود که البته فعالیت چشمگیری در جبههها داشت و هر بار که به جبهه میرود، بیشتر به جبهه عشق میورزید که سرانجام در یکی از اعزامهایش به جبهه در مورخه ۶/۱۲/۱۳۶۴ در عملیات هورالعظیم به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید قاسم باقریان فرزند ناصر در سال ۱۳۴۱ در شهر آبادان در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود. رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری بعنوان بسیجی به جبهه های نبرد اعزام شد.
شهید قاسم باقریان ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۱۳۶۱/۱۱/۱۸ در عملیات والفجر مقدماتی، منطقه عملیاتی شیب میسان، به فیض شهادت نائل آمد.
شهید فیض اله لدنی فرزند غلامرضا در سال ۱۳۴۲ در شهر بهبهان در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود. رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد و موفق به اخذ دیپلم گردید. با توجه به فر رسیدن زمان خدمت سربازی از طریق ارتش اعزام شد و در لشکر ۲۳ ارتش مشغول به خدمت شد. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق یگان محل خدمت به جبهه های نبرد اعزام شد.
شهید فیض اله لدنی ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۱۳۶۴/۰۳/۱۵ در منطقه عملیاتی کردستان به فیض شهادت نائل آمد.
شهید حاج فریدون نرموسایی در تاریخ دوم شهریور ۱۳۸۹ در خانوادهای نسبتاً پر جمعیت مشتمل بر شش برادر و خواهر به دنیا آمد. وی فرزند چهارم خانواده بود. پس از گذراندن دوران کودکی و با ورود به سن ۷ سالگی وارد دبستان شده؛ دوره ابتدایی را در همان شهرستان امیدیه به پایان رساند و چون پدر ایشان در شرکت ملی گاز مشغول به کار بود و میبایست در منازل سازمانی میانکوه اسکان مییافتند، به میانکوه نقل مکان و دوران تحصیل در مقطع راهنمایی را در میانکوه پشت سر گذارد و پس از آن در مقطع دبیرستان در رشته علوم تجربی در دبیرستان فارابی میانکوه مشغول تحصیل گردید. که دوران دبیرستان شهید همزمان با حرکت نهضت جمهوری اسلامی و حرکات انقلابی بود که شهید نیز به همراه دوستان و همکلاسیهایش در این حرکات نقش ارزندهای ایفا نمودند و با پایان یافتن دوران تحصیل انقلاب شکوهمند نیز به نتیجه و پیروزی رسید. که آن زمان شهید نیز میبایست به خدمت مقدس سربازی شرفیاب میگردید. که ایشان در اوایل سال ۱۳۵۸ به خدمت سربازی اعزام کردید که با شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعثی عراق، شهید نیز بنا به وظیفه خطیر خود مبتنی بر دفاع از میهن خویش به جبهههای جنگ اعزام که در همان روزهای ابتدایی جنگ در همان شهریور ماه سال ۱۳۵۹ به اسارت درآمد و شهید بزرگوار مدت ۱۱۸ ماه و ۲۸ روز (ده سال) از بهترین دوران جوانی را در بدترین شرایط سخت اسارت به سر برد که با پایان یافتن جنگ تحمیلی و بازگشت شکوهمند اسرا به میهن عزیز نیز به خاک پاک ایران قدم نهاد.
شهید بعد از گذشت حدوداً یک ساله ازدواج نمود که ثمره این ازدواج دو فرزند پسر و یک فرزند دختر میباشد. شهید در سال ۱۳۷۱ و با عنایت مقام معظم رهبری مشرف به سرزمین وحی گردید و به مقام والای حاجی رسید و پس از آن نیز در شرکت ملی گاز مشغول به کار گردید؛ که با وجود بیماریهای بسیار ناشی از دوران اسارت بارها در بیمارستان بستری گردید. که سرانجام در تاریخ ۲۹ فروردین سال ۱۳۸۰ پس از بستری شدن ماهها در بیمارستان به خیل عظیم و فیض بزرگ شهادت نائل گردید و با شهدای انقلاب و کربلا محشور گردید.
شهید فریدون اشتری فرزند علی اکبر در سال ۱۳۳۸ در شهر امیدیه در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون مینمود. رابطهاش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد و موفق به اخذ دیپلم برق گردید. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری بعنوان بسیجی(با شغل برقکار) به جبهه های نبرد اعزام شد.
شهید فریدون اشتری ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۱۳۵۹/۰۷/۲۳ در منطقه عملیاتی محور جاده ماهشهر-آبادان به فیض شهادت نائل آمد.
شهید فرزاد نصیرزاده در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در منطقه آغاجاری چشم گشوده. دوران کودکی را در اهواز سپری نمود پس از اینکه مرحوم پدرش بازنشسته شد، آغاجاری نقل مکان نمودند. تحصیلات دوره راهنماییاش مصادف با آغاز انقلاب اسلامی ایران بود. نشاط و نوجوانیاش توام با شور هیجان انقلاب و اسلام او را در مخالفت با عوامل رژیم ستم شاهی مشوق نمود. شهید فرزاد در ابتلائیات مسیر و سیل انقلاب همگام با نادی ملکوتی امام راحل خمینی عزیز(س) در مقابل گروهکهای ضد انقلاب به پاسداری از اسلامیت انقلاب پرداخت. چنانچه در گفتارش این چنین مشهود بود که روزی فرا رسد که این گروهها به اشتباه خویش پی ببرند. در برابر تهاجم استعمارگران شرق و غرب به حقانیت انقلاب و اسلام و تحریک رژیم بعثی عراق بر جنایت و تجاوز به خاک میهن اسلامیمان احساس عشقق ضمیر درونی و وجدان وصفناپذیر ش […] مظلومیت انقلاب و امام، لبیک گویان به جبهههای جنگ عزیمت نمود. هنوز وجب به وجب خاک پاک خونین شهر سوسنگرد گامهای این عزیزان را […] خویش میغلتاند. پس از گذراندن دوران مقدماتی سربازی در تیپ ۵۵ […] شیراز جبهه اعزام شد و سرانجام در مورخه ۲۵/۲/۱۳۶۱ در اثنا عملیات بزرگ بیت المقدس […] قافله خون این شهدا با خون خویش در صحرای گرم و خوزستان احد ناگسستنی مسلمان و قرآن را در منظر مشتاقان شهادت معرض دید نهاد.
شهید فرداد از زمانی که در ایران انقلاب شد، همیشه در حال کوشش و فعالیت بود و قبل از جنگ برای مدت سه ماه در کردستان بر علیه منافقین خلق میجنگید و مبارزه میکرد و من ناراحت بودم و وقتی مانعش میشدم، عصبانی میشد و میگفت، مگر شما مسلمان نیستید! مگر خدا را قبول ندارید، مسلمان بودن به این نیست که فقط نماز خواند؛ باید با عمل نشان داد که ما مسلمانیم و همیشه میگفت اگر ما برای این انقلاب تلاش نکنیم، پس کی این کارها بکند؟ تا اینکه جنگ شد و مرتب به جبهه، میرفت و من همیشه واهمه داشتم و خیلی ناراحت بودم. ولی خودش میگفت ناراحت نباش مادر، همه ما باید بمیریم ولی چقدر خوب است که ما در راه خدا شهید شویم.
پسرم همیشه آرزوی شهادت را داشت و بالاخره در ۲۰ اردیبهشت به آرزوی همیشگی خودش رسید و من از خدا میخواهم که به من صبر و تحمل دهد که بتوانم راه او را ادامه دهم.
والسلام
مبارزات شهید از زبان همسر شهید
شهید فرداد مردی محکم و استوار، با ایمان، جدی در اعمالش بود. از زمانی که من با او آشنا شدم و او را شناختم همه روز و هر لحظه در حال فعالیت و کمک به انقلاب بود و لحظهای از پای ننشست و عقیده داشت زندگی را باید همراه با مبارزه بر علیه باطل و برپایی حکومت حق خدا ادامه داد؛ حتی اگر در این راه جان خود را از دست دهیم و سرانجام خون پاک خود را در حمله بیت المقدس برای آزادسازی خرمشهر جهت تحقق بخشیدن به آرمان و عقیدهاش نثار کرد.
من چگونه توانم از شخصیت والای آن بزرگمردان که اینچنین حماسه آفریدند سخن گویم؛ در حالی که زبانم از این بیان قاصر است و برای من زندگی با چنین شخصیتی هر چند که مدت کوتاهی طول نکشید، افتخار بود و من با او و با خدای او عهد میبندم که به عنوان یک همسر، تنها یادگارش را آنچنان تربیت کنم که وارث فریادهای بخون خفته پدرش باشد. آری به هنگام خواب برایش از حماسه آفرینی پدرش و همرزمان پدرش سخن خواهم گفت که چگونه در دشت خشکیده و سوزان خوزستان همچون منارههای مسجد حق پابرجا ایستادند و جان خود را نثار کردند.
والسلام علیک و رحمة الله
مختصری از گذشته شهید
شهید از جوانان انقلابی زمان بود که در ابتدای انقلاب در کشیدن اعتصاب کارکنان نقش موثری داشته و در جمعه سیاه اهواز حسینیه اعظم شرکت داشت. در راهپیماییها آغاجاری با سرگرد منوچهری رئیس شهربانی وقت درگیری داشتند و در موقع پیام امام، بانک ملی امیدیه را با جمعیت همرزمانش به آتش کشید. تا اینکه در همان لحظه دیگر همرزمانش به نام شهید موسوی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و برای نظم و حفاظت منطقه و جلوگیری از نفوذ ضد انقلاب ایران نقش موثری داشتند. هنگام شورش ضد انقلابیون کومله-دموکرات در کردستان به این منطقه رفته که حتی یکی از همرزمانش به نام [شهید] ابراهیم جمالی، را ضد انقلابیون دستگیر و پس از شکنجه فراوان وی را به درجه شهادت میرسانند و شهید فرداد تنهایی برای تسلی خانواده شهید به کردستان اعزام، و پیکر پاک آن شهید را به خانوادهاش تحویل داد و در حملههای جنگ تحمیلی چندین فقره شرکت داشتند تا این که در جبهه غرب خرمشهر به درجه شهادت نائل میشود.
پدر شهید نیز از روستا زادگان عشایر بختیاری است که حدود ۳۵ سال پیش در اثر فقر و تنگدستی به منطقه بد آب و هوای آغاجاری به خدمت شرکت نفت در آمده و با حقوق ناچیز مشغول کار شده و سختیها و رنج پر مشقت را پشت سر گذراند.
تاریخ و نوع حادثه
در تاریخ ۲۰/۲/۱۳۶۱ در غرب کارون در ساعت دو نیم بامداد در حالی که شهید فرمانده عملیات بود، به طرف لشکر دشمن حمله کردند. ابتدا پای چپ شهید مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و به دلیل اینکه گروه خون شهید o- بوده، همرزمان وی از پیشروی ممانعت کردند. ولی چون شهید مسئولیت گروه را به عهده داشت، صلاح [را در] برگشت نمیدانست. چون موجب شکست برای اسلام بود. لازم دانسته خود به درجه شهادت برسد، بهتر است تا اینکه عقب نشینی کند. موقعیت زمانی گروهش طوری واقع شده بود که در تپه خاکریز دشمن تیربار روی آن موضع گرفته و کلیه لشکریان خود را زیر رگبار تیر بار گرفته. شهید پیشاپیش دسته خود به طرف دشمن حمله کرده و بقول همرزمانش نزدیک سیم خاردار رسیده، شهید با سرنیزه خود سیم خاردارها را قطع و مینیابی کرده و به طرف تیربارچی دشمن پیشروی کرده تا اینکه دو نفر از تیربارچیها را به درک واصل کرد؛ ولی سومی به طرف شهید با سلاح تیربار چندین تیر در سینه و ناحیه سر اصابت کرده و شهید به درجه رفیع شهادت نائل میگردد. این تنها آرزویش بوده که در اسلام و مسلمین و مستضعفین جهان که رهبر آن امامخمینی است، شهید شود و به آرزوی دیرینهاش که همانا شهادت است برسد. پس از ۲۴ ساعت پیکر پاک شهید از طریق اهواز به منطقه حمل و در قطعه شهدای امیدیه آغاجاری به خاک سپرده شد.