با طلوع اين خورشيد در منزل حاج سهراب دي ماه و زمستان تبديل به بهار سرسبز و خرّم گرديد. اولين شكوفه در خانواده جوانه زده و همگان از شادي در پوست خود نمي گنجيدند. شهيد ظهراب آقاجري در ۲۳ دي ماه سال ۱۳۳۲ در علي آباد چشم به جهان گشود و در هفت سالگي راهي دبستان شد.
سايه مادري عفيف و پدري مؤمن باعث شد كه خود را به نماز و ساير عبادات آراسته گرداند. او در كودكي رفتار و منش بزرگان را در پيش گرفت چرا كه ثمره خانواده اي اصيل بود و غير از اين، از او انتظار نمي رفت. بسيار آرام و صبور بود و وقار خاصّي در رفتارش به چشم مي خورد اگر چه از همان كودكي در مغازه پدر مشغول بود ولي هيچ گاه به همشهريان خود درشتي نكرد و سود خود را جذب دل ها مي دانست.
او تحصيلات خود را با موفّقيت تمام تا مقطع ديپلم ادامه داد و در سال ۵۸ مدرك ديپلم خود را در رشته طبيعي را اخذ نمود. درسال ۵۹ با پيروي از سنّت رسول اكرم با دختري عفيف از بستگان خود پيوند زناشويي بست و بحمدالله ثمره اين ازدواج سه فرزند برومند است كه جا پاي پدر مي گذارند. ظهراب در ايام انقلاب به عنوان نيروي داوطلب (جوانمرد) در قسمت گروهان حفاظت شركت نفت مشغول به كار شد و از سرمايه هاي ملي و انقلاب اسلامي حراست نمود. با شهادت برادر كوچكترش لهراسب در سال ۱۳۶۰ نسبت به پدر و مادر و خانواده احساس مسئوليت بيشتري مي كرد و تمام همّت خود را صرف برآوردن نيازهاي خانواده نمود. او كه خود اهل مطالعه و فرهنگ بود در سال ۱۳۶۱ در اداره آموزش و پرورش اميديه استخدام شد و به عنوان آموزگار در جهت تربيت نونهالان اين منطقه خصوصاً در مدرسه شهيد عبدي پور تا حدّ توان كوشيد. اگر چه همچون شمع در كنار كودكان پاك و معصوم مي سوخت و هستي خود را نثار آنها مي ساخت امّا عالَم و عرصه اي ديگر از اعماق قلبش او را فرا مي خواند؛ عرصه ي شرف كه برادرش پيشگام و حماسه ساز آن بود.
ظهراب اين جوانمرد دلير، در سال ۱۳۶۴ صفحه آموزش و تدريس را ورق زد و خود براي گذراندن آموزش نظامي، در شهرستان انديمشك و حضور در جبهه هاي نبرد، قدم در درياي متلاطم عشق نهاد و به عنوان نيروي رزمنده به نبرد با دشمن دون پرداخت، تا اين كه در تاريخ ۲۹/۱۱/۶۴ طي عمليات غرورآفرين والفجر ۸ در جبهه فاو ـ ام القصر به نداي دوست لبيك گفت و سعادت و جاودانگي را در آغوش كشيد تا چراغي باشد براي همه ي حق جويان عالَم، از جمله برادر ديگرش، اسكندر كه ۳ سال بعد در همين منطقه به او پيوست. پيكر مطهر اين اسوه و معلم زمان در تاريخ ۱۴/۴/۷۶ در كنار برادرآسماني اش، لهراسب به خاك سپرده شد تا دومين اسماعيل از تبار حسينيان به قربانگاه قبول تقديم گردد. روحش شاد و يادش گرامي باد.
بسم الله الرحمن الرحيم
عزيزانم! مبادا در رختخواب ذلّت و غفلت بميريد، زيرا چنين مرگي فناست. بهترين مرگ براي مؤمن، شهادت است. شهادت راهي است كه انسان به كمال مي رسد و من شهادت را با چشماني باز انتخاب مي كنم.
از تمام برادران و خواهران مي خواهم كه پيـرو خط امـام بوده و تـابع دستورات او
باشيد تا دشمن نتواند ضرري به اين مملكت و اسلام بزند.
از تمام دوستان و خانواده ام طلب حلاليت نموده و هر وقت دلتان براي ما تنگ شد به مزار شهدا رهسپار شويد كه شهيدان زنده اند و نزد خداي خويش روزي مي خورند.
والسلام
ظهراب آقاجري