شهید عزیز الماسی

نامه‌ای به فرزند

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود خدمت ابر مرد تاریخ خمینی کبیر و شهدای گمنام.

خدمت فرزند عزیزم مصطفی سلام عرض می‌کنم و امیدوارم حالت خوب باشد. امیدوارم که راهی که در آینده انتخاب میکنی راه انبیا و راه خمینی شیر جماران باشد. امیدوارم که در آینده علم و قلمت برنده‌تر از از شمشیرت به کار آید. امیدوارم نه تنها برای خانواده، بلکه برای اسلام نیز مایه افتخار شوی.

آقا مصطفی، این راهی که من انتخاب کرده‌ام می‌دانم که دشواری‌هایش بیشتر از همه متوجه تو و مادرت می‌شود. آقا مصطفی، درد دل کردن کار مرد نیست؛ اگر بود و می‌توانستم سفره دلم را برای تو بگشایم، آن وقت شرح حال این  نامردمی‌ها و نامردی‌ها را برایت می‌گفتم. آنوقت می‌گفتم که فرصت‌طلبان حیله‌گر در این وادی چه کردند.

پسرکم، فقط همین را بدان که اگر خون این پلیدان بر ما حلال میگشت، شاید که ما هرگز آتشمان از بین نمی‌رفت. بهتر است که بیهوده تو را نگران نکنم و از آینده روشن برایت بگویم. از آینده‌ای که هیچ شمشیری یارای بالا رفتن ندارد، الا شمشیر مظلوم بر سر ظالم باشد. فرزندم از مشکلات نهراس که اگر نهراسیدی، آبدیده خواهی شد و اگر آبدیده شوی، هیچ مشکلی تو را از پای در نمی‌آورد. من این را به چشم خود دیده و تجربه کرده‌ام. در عملیاتی به نام خیبر، که  در مرداب‌ها صورت گرفت، من یک مرد سی و چند ساله به نام سلیمان که سکانی ما بود، را دیدم که مدت سیزده ساعت روی سه پا به نشسته بود و وقتی نزدیک دشمن شدیم، فقط همین چند کلمه را گفت، که برادران آیا این تیراندازی‌ها را دشمن می‌کند؟ بعد از شنیدن پاسخ مثبت فقط گفت، خدا کریم است. من به فکر فرو رفتم چگونه ممکن است یک مرد که از رزم و جنگ چیزی نمی‌داند، سواد چندانی هم ندارد و قبلاً هم در جبهه حضور نداشته، پس چطور این همه استقامت دارد، که ۱۳ ساعت که بیشترین این ساعات در شب بوده و این همه فرمان به چپ و براست و نگهدار و بعد گلوله و خمپاره که قبلاً تجربه نکرده بود ببیند و خم به ابرو نیاورد. بعد متوجه شدم که این مرد فقیر و ماهیگیر بوده و ناملایمات زیاد دیده. فرزندم هیچ وقت مردی و بزرگی خودت را فدای چند روز رفاه زندگی نکن.

هرگز به سفره رنگین شرف نداده‌ایم

این تهیدستی و خانه به دوشی گواه ماست

۳/۱۰/۱۳۶۵

زندگینامه شهید عزیز الماسی

دوران کودکی

شهید در سن هفت سالگی بود که مادرش را از دست داد و پدرش جهت حفظ و تربیت او و خواهرش به دلیل این که در شرکت نفت کار می‌کرد، زن دومی اختیار کرد تا بتواند فراق مادر را پر کند.

در زمان کودکی بچه ساکت و آرامی بود. بیشتر دوست داشت که با بچه‌ها هم بازی شود. از نوع بازی‌های کودکانه […] از دوران کودکی تحمل حرف زور را نداشت.  یکبار در درس املا نمره بیست آورده بود؛ یکی از بچه‌ها در دفتر املا او خط کشید؛ که عزیزو را گرفت و کتک زد، که چرا در دفترم خط کشیدی. آیا حسودیت می‌شود که من نمره ۲۰ گرفتم. در سن ۶ سالگی وارد مدرسه شد و علاقه به درس خواندن در او زیاد .بود عزیز درس خواندن را دوست داشت و همیشه بهترین نمرات را می‌گرفت.

بعضی مواقع چنانچه از طرف بعضی از بچه‌ها کار خلافی سر می‌زد آنها را نصیحت می‌کرد و چنان که آنها نمی‌پذیرفتند با آنها دعوا می‌کرد و با این کار به آن ها می‌فهماند که چنانچه حرف‌حساب سرشان نمی‌شود باید پذیرای تنبیه باشند.

پدرش از ناحیه دست رنج می‌کشید و عزیز هنگام تعطیلی مدارس به کمک پدرش می‌رفت و بعضی از کارهای او را در شرکت نفت انجام می‌داد.

پدرش ورزشکار بود و به رشته کشتی علاقه زیادی داشت. به طوری که مشوق عزیز بود در ورزش و روی اوردن به رشته‌های وزنه برداری و کشتی.

عزیز از زمانی که رشد کرد و به سن نوجوانی رسید، زورگویی و ستم کشی ستم‌شاهی را مشاهده کرد. بنا به مخالفت با آن گذاشت. خاطره‌ای از آن دوران در خصوص دستگیری و به زندان رفتن او بیان می‌کنم.

در بدو شروع اعتراض و تظاهرات مردم علیه رژیم شاهنشاهی عزیز همراه دیگر دوستان اقدام به شکستن شیشه‌های بانک نمود، که توسط ماموران دستگیر شد و به زندان رفت. پدرش در لحظه دستگیری سرکار بود. هنگامی که خبر دستگیری عزیز را شنیدم با تنی چند از زن‌های همسایه به پاسگاه رفتیم و از رئیس پاسگاه خواستیم که عزیز و دیگر بچه‌ها را آزاد کند. ولی رئیس پاسگاه با عصبانیت فریاد می‌زد که آنها خرابکارند و باید مجازات شوند. ولی ما آنقدر اصرار کردیم و آنجا ماندیم که رئیس پاسگاه به ما قول داد که آنها را آزاد کند. ولی قبلاً عزیز و دیگر همراهانش را به ساواک فرستادند و بعد از ۲۴ ساعت با تلاش پدرش عزیز را با قید ضمانت آزاد کردند. ولی عزیز شعله نفرت از رژیم در وجودش روشن بود و تا پیروزی انقلاب همواره در خط مقدم نبرد با رژیم ستم‌شاهی حضور فعال داشت و هنگام پیروزی انقلاب از بنیانگذاران هسته‌های مقاومت و تشکیل سپاه در منطقه آغاجاری بود.

با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عزیز اولین کسی بود که پرچمدار خط اول میدان نبرد بود. از اول جنگ تا پایان از شمال تا جنوب همواره به عنوان یک مهره اصلی و فرمانده لایقی حضور داشت. چندین بار در جبهه زخمی شد؛ ولی سعادت شهادت در جنگ را نیافت. هنگامی که از عملیات باز می‌گشت به منزل دوستان و بسیجیان می‌رفت و از اینکه در هنگام نبرد و شب حمله چنانچه بر سر آنها داد و فریاد کرده بود معذرت می‌خواست و به آنها می‌گفت چنانچه بر سر هر یک از شماها فریاد کشیدم، در آن شب لازم بود و حالا آمده‌ام که از شما معذرت بخواهم. هیچگاه دوست نداشت که کسی از دست او ناراحت باشد.

عزیز همیشه از اینکه بعضی از افراد از نظر وضعیت زندگی در فقر به سر می‌برند رنج می‌برد و تا آنجایی که در توانش بود به فقرا و مستمندان کمک می‌کرد. همیشه سعی می‌کرد کمک کردنش به فقرا طوری باشد که آنها نفهمند چه کسی به آنها کمک کرده است و هیچگاه هم پیش دوستان این مسئله را مطرح نمی‌کرد که من به فقرا کمک می‌کنم. یکبار با بچه‌های سپاه (گروه تخریب سپاه) مسئله کمک به مسئله ازدواج آزادگان را مطرح می‌کند و به کمک دوستان گروهی را تشکیل می‌دهد که به عنوان گروه تخریب جهت شرکت نفت کار می‌کردند و  درآمد ناشی از این کار را جهت جهیزیه و تدارک ازدواج آزادگان صرف می‌نمود.

 

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

خطِّ راه…

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۲﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۸۳﴾
[شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى برم (۸۲) مگر آن بندگان پاكدل تو را (۸۳)

با نام و یاد خدا چند خطی را در بیان اهداف این تارنما  بعنوان نخستین مطلب برای شما عزیزان و سروران گرامی بیان می‌کنیم. هدف از ایجاد این تارنما معرفی شهدای شهرستان امیدیه در حد وسع و توانایی حقیر است. کاری طولانی است که ان‌شاالله خداوند منان توفیق سرانجام رساندن این کار را عنایت فرماید و ان‌شاالله مورد قبول و تائید امامِ حاضر و ناظر بر اعمال ما حضرت‌مهدی‌عج قرار بگیرد و همچنین به کار برکت داده شود و ان‌شاالله مورد استفاده و اقبالِ عموم قرار بگیرد.
در این راه با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری رسانید. پل‌های ارتباطی ما و شما نظرات هر پست، شبکه‌های اجتماعی، فرم تماس با ما و همچنین رایانامه‌ی ذکر شده می‌باشد.
رایانامه: contact@sellah.ir
التماس دعای عهد
یاحق