وصیتنامه شهید جهانگیر قنواتی
بسم الله الرحمن الرحیم
به مردم بگویید برای دنیا حریص نباشند؛ این دنیای ناچیز و رفتنی بخدا ارزش ندارد که ما عمر خود را برای رسیدن به پول و مقام، به شهرت و نام صرف نماییم و اگر چنین می بایست باشد، خدا فقط ما را برای مادیات میآفرید و اصولاً خلقت جن و انس را برای عبادت خود خداست و آنچه در دنیا برای خوردن و آشامیدن میبینید، تماماً برای قدرت عبادت است و اینکه انسانها از آنها بخورند، سردرگمی در جوامع بشری و در خوابی و نوکری دول مرتجع و خیانت آنها به مردم زیر دستشان و در نتیجه استعمار مردم تحت ستم جهان، همه و همه از عدم درک واقعیت آفرینش جهان است.
اگر همه مردم فکر میکردند که برای چه به دنیا آمدهاند و به کجا خواهند رفت؛ امروز این چنین گرفتار شرق و غرب نمیشدند. به مردم بگویید، ای مردم، چون حیوان سر در آخور نگذارید، به اطراف بنگرید و حق را دریابید. ای مردم، اینها را در وضعیتی مینویسم، که شاید تا روزهای دیگر نباشم و شاید آخر عمر خود را صرف مینمایم. یعنی اینکه این نامه نتیجه تمام عمر من است. من جوانم؛ فساد و بد راهی جلویم نمایان است و راه خوبی و نیکی را به وضوح درک میکنم. در جبهههای مختلف، در میدانهای نبرد هر چه دیدم و دیدم هر چه بود و وجود داشت، همه از خدا بودند. چرا جبهه را درک نمیکنید؟ بخدا قسم حقیقت اسلام در این جبهههاست. ای مردم، از چه میترسید و از چه میهراسید؟ شما از مرگ میترسید، که او به دنبال شما میآید! شما از آن فرار میکنید تا شاید دامان شما را نگیرد، مرگ همه فرا میرسد و عاقبت بدکاران، جهنم و خوبان در بهشتهای جاودان از روزی خدای خود مغتنم میشوند. شما از کجای جبهه میترسید؟ جز اینکه مرگ دارد! ولی این مرگ عادی نیست، این سعادت است. برای هر کس که آن را درک کند و بفهمد و از سوی دیگر بدنیا دل بستهاید. چرا برای دنیا اینقدر بر سر هم میزنید در این دنیا که نمیمانید، جز برای گذراندن زندگی، بیشتر از آن دنبال دنیا نروید؛ قناعت چیز خوبی است. تقوای الهی اگر داشته باشید، اینقدر[…] بدن و و مردم را گمراه کردن و سرد کردن از مقصد اصلی، که انقلاب در مسیر آن پیش میرود در نظرتان نبود. مردم گول افراد سودجو و ریاکاران را نخورید؛ نه ببینید میآید اینقدر سینه میزنند و به سر میزند برای حسین! این حسینی که داد برآورد «هل من ناصر ینصرنی» کجائید ای سینهزنان، محرم، شما که به ما میگفتید برای ریا سینه میزنید، نه برای حسین، پس کو عمل؟
گویند ایمان به سه چیز است شعار با زبان، با قلب پذیرفتن و عمل با جسم و هر کدام از این سه نباشد، ایمان ناقص است. بهشتیِ عزیز سخن جالبی دارد گوید: «نماز خوانانی که جهاد نروند، مثل این است که اسلامشان یک بُعدی است» و امام فرمودند: «مکتبی که در آن جهاد نباشد آن مکتب یا دین، کامل نیست، ناقص است.» شما عزیزان از وجود آفریدههای خدا استفاده کنید و رضایت خدا را طلب نمایید و مزد مجاهدین در راه خدا، یعنی رزمندگان اسلام، رضایت خداست. جبهه یک نعمت است. از این نعمت استفاده کنید.
مطالب دیگر اینکه، با همدیگر دوست باشید؛ احترام به یکدیگر بگذارید؛ دوستانم را به مصافحه از بعد هر دوری که همدیگر را دیدند، توصیه فراوان میکنم. همچون دو برادر صمیمی و همدل باشید. من خیلی خوشم میآید، وقتی دو نفر را میبینم دست در دست همدیگر دارند وقتی بدون سوء استفاده از همدیگر آنقدر نزدیکاند که دوری آنها را دلتنگ سازد و در غیبت دعا کنید همدیگر را.
اینک که این نامه را تکمیل میکنم، تنها چند ساعت به آغاز حمله باقی نمانده است، همه را به خدا میسپارم از همه التماس دعا و مغفرت دارم؛ جانم به قربان آن کس که مساجد را سنگر اسلام بداند و آن را خالی نکند. دیگر من چیزی ندارم بنویسم؛ فقط در پایان برادرم را به رعایت آنها دعوت میکنم و الگو بودن خانوادههای شهدا را برای مردم، از او میخواهم. به پدر بزرگم و یگانه خواهرم که چون زینب(سلام الله علیها) در این زندگی با من بود احترام بگذارید و حقوقم را خرج زندگی خانوادهمان کند.
والعاقبة للمتقین
خداحافظ امام
جهانگیر قنواتی
۲۱/۱۰/۶۵