شهید افلاطون عباسی لرکی

زندگینامه شهید افلاطون عباسی لرکی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید فلاطون عباسی لرکی در سال ۱۳۳۳ در شهر آغاجاری در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. وی با آغاز انقلاب اسلامی به همراه مردم انقلابی در راهپیمایی‌ها فعالانه شرکت می‌نمود. ایشان در برابر ظلم و ستم که به مردم می‌شد، خیلی متاثر و اظهار تنفر از رژیم طاغوتی می‌کرد. وی با والدین بسیار مهربان و طی دو سال زندگی با همسرش با اخلاق نیکو و رفتاری اسلامی برخورد می‌نمود. به فرائض دینی اهمیت زیادی می‌داد و به امامان معصوم(علیهم السلام) علاقه خاصی داشت. سرانجام پس از عمری کوتاه در تاریخ ۳/۷/۵۹ بر اثر بمباران هوائی رژیم بعثی عراق در شهرستان اهواز به فیض شهادت نائل آمد

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

شهید اصغر  قنواتی

وصیت‌نامه شهید اصغر  قنواتی

بسم الله الرحمن الرحیم وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ‌

به کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مگویید آنها زنده هستند ولی شما نمی‌دانید

با درود به پیرمرد جماران و با درود و سلام بر تمامی شهیدان و باسلام بر شمشیر زنان در راه خدا.

حقیقت چیزی برای وصیت نوشتن ندارم فقط چند کلامی راز نیاز است. ای خدا، که ستایش و حمد مخصوص توست، ای یاری کننده و تنها معبود ناس، ای اقیانوس رحمت و ای خداوند قادر و عظیم، ای پروردگاری که هستی به یکتایی می‌خواندت، ای مهربانترین مهربانان و بخشنده‌ترین بخشندگان، ها ای قدوس، ای عدالت گستر هستی، ای مالک یوم الدین،.

من اکنون که عازم جبهه حق علیه باطل هستم نمی‌دانم که آیا لیاقت شهادت در راه اسلام علیه کفر نصیبم میشود یا نه. و اگر هم این افتخار نصیبم شد و با شهدای صدر اسلام حسین بن علی(علیه السلام) و دیگر یارانش قرار میگیرم. نمی‌خواهم زیاد سرتان را درد بیاورم؛ ولی این وظیفه که بر دوش هر فرد مسلمان است که باید هر مسلمانی وصیتی داشته باشد مزاحمتان می‌شوم، عرضی به آن صورت ندارم، چند عرض کوچکی دارم که امیدوارم مورد قبول باشد انشاالله.

خواهران و برادران دنیا را بر آخرت انتخاب نکنید؛ که رسول خدا حضرت محمد(صل الله علیه و آله وسلم) فرموده است: پس دنیا را برای معاد خود و حیات اخروی خویش به کار بگیرید (الدنیا مزرعه الاخره)

برادران و خواهران بر همه شما باد صمیمانه و خالصانه پیروی از امام؛ که اطاعت از امام فرمان خداست (اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم) ملت، تنها امید امام به خداست و به شما، امام را دریابید مبادا از بیعت با حضرتش سرباز زنید. یادآوری سرنوشت مردم کوفه و بی وفایی‌شان و پیمان‌شکنی‌شان را.

برادران و خواهران سفارش باد شما را به روی آوردن به قرآن. آن را بخوانید که سعادتتان در تفکر و تعقل در آیات آن است.

برادران و خواهران از همه شما خواهشمندم که از روحانیت متعهد و مسئول پیروی کنید؛ چرا که چراغ راه و راهنمایی هستند که ما را به هدف نزدیک‌تر می‌سازند. اگر می‌خواهید به هدف برسید و قلب همگی شما جهت رسیدن به هدف می‌تپد، روحانیت را تنها نگذارید یا از قافله انسانیت عقب می‌مانید و یا به جلو می‌روید، که هر دو برابر نابودی شماست. در تمام مسائل مسئولین را یار و یاور باشید و کمتر مشکلات را به رخ بکشید. که خدا شاهد است همگی مسئولید برای آنها محرم راز باشید و نه خودتان برملا کننده مشکلات و کمبودها باشید. به طور کلی خود را جهت ظهور امام زمان آماده سازید.

برادران و خواهران سفارش بر نمازتان مسجدها را پر کنید و تا می‌توانید به جماعت نماز بخوانید و آن را سبک نشمارید. نافله را به جا آورید، خصوصا نماز شب را.

از کلیه برادرانی که توان رزمی دارند و می‌توانند حضور پیدا کنند خود را معطل نکنند بشتابند به سوی جبهه‌ها به جایی باصفا‌تر و روحانی‌تر از سنگرهای خط مقدم نیست خود را برسانید.

به سنگرهای امام زمان که این افتخار نصیب هر کسی نمی‌شود سعی کنید این افتخار را نصیب خود کنید.

پدر و مادرم از زحماتی که برای من کشیدی تشکر می‌کنم و حقیقت خجالت میکشم که این را بگویم چون من نتوانستم آن زحمات را جبران کنم ولی مجبور هستم. مرا ببخشید و حلالم کنید؛ چون که ما یک امانت بیش نیستیم و این امانت دیر یا زود باید به صاحبش برگردد. ما باید خود را بسازیم و اسیر دنیا نشویم و باید بدانیم که روز قیامتی وجود دارد و گول منافق را نخوریم. سکوت در برابر منافق و صدام و دیگران خیانت به قرآن است.

پدر و مادرم این را بدانید که [البته] می‌دانید، تمام کسانی که در سنگرهای اسلام دفاع می‌کردند چشم‌هایشان از شدت اشکی که به عشق و خاک خدا ریخته بودند صدمه دیده، شکمهایشان از روزه‌های  فراوان لاغر شده و لب‌های از دعا خشکیده بود و رخسارشان از بیداری‌های شبانه زرد گشته. اما به چهره‌های آنان همواره غبار پر طراوت نشسته بود.

آری برادران من این چنین کسانی بودند که رفتند پس راستی سزاوار است که تشنه دیدارشان باشم. مادرم هر وقت به یاد من افتادی یاد آن مادرانی [که] فرزند در آغوش را، به سوی لوله‌های مسلسل فرستادند به یاد آر…

خواهران و برادرانم امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید چون خیلی حق گردنم دارید و امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید اما خواهران فرزندانت (پسرانت) را همچون علی اکبر، علی اصغر، قاسم و عباس بزرگ کنید و دخترانت را همچون زینب‌وار بزرگ کنید و آن‌ها را از همین کوچکی به قرآن دعوت کنید.

و ای شما برادران عزیزم، سلاح بر زمین افتاده‌ام را برگیرید و بر سینه‌تان بفشارید، که تنها یادگار من است و باید گلوله‌های سربی‌اش را بر قلب دشمنان اسلام فرود آورید و جای خالی‌ام را در سنگر پر کنید. امروز درخت اسلام نیاز به آبیاری خون من و تو دارد. و اما برادرانی که از من ناراحت و دلخور هستند امیدوارم که به بزرگی خود مرا حلال [کنید] و ببخشید. خدایا از تو می‌خواهم که مرگ مرا کشته شدن در راه خود قرار بدهی با دوستانت زیر پرچم رسولت.

یک مقدار نماز روزه بدهکار هستم و از برادران حزب الله و مسلمان و از دوستان خصوصاً از برادران سپاه و بسیج می‌خواهم که برایم بگیرند. مرا پایین پای شهید حمید بهمئی خاک کنید.

لاله این چمن آلوده […] هنوز

پسر از دست نیانداز که جنگ است هنوز

بیا مادر حلالم کن که عزم ترک جان دارم

به دیدار دل افروزی عروج آسمان دارم

بند بربسته با عزمی گذر از مرز جان دارم

این گلخن هوای گردش باغ چنان دارم

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

و السلام

خدانگهدار

من الله توفیق

شهید اصغر قنواتی

 

 

 

زندگینامه شهید اصغر  قنواتی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید اصغر خان آبادی در تاریخ ۳۰/۴/۴۴ در خانواده متدین و با ایمان در شهر آغاجاری پا به عرصه وجود گذاشت. با موفقیت دوره ابتدایی را گذراند و وارد مدرسه راهنمایی شد. با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت کردند و در پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) تلاش می‌نمود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پاسداری از نظام اسلامی تلاش بی‌وقفه از خود نشان می‌داد و در برنامه‌های مسجد و انجمن اسلامی فعالانه حضور می‌یافت.

شهید اصغر خیلی آرام حرف می‌زد و با خواندن نماز در اول وقت و حُسن خلقی که داشت در میان بسیجیان بسیار محبوب شده بود. با آغاز جنگ تحمیلی با عشق و علاقه آمادگی خود را جهت حضور در جبهه‌های حق علیه باطل نشان داد و پس از اصرار زیاد و فراگیری آموزش‌های نظامی راهی جبهه‌های نبرد گردید و با حضور مستمر در مناطق عملیاتی. دِین خویش را به اسلام عزیز أدا نمود و با شرکت در عملیات قدس ۴، و ظفر یک و دو و عملیات بدر ایثارگری‌های زیادی به همراه رزمندگان جان برکف اسلام از خود به یادگار گذاشت.

سرانجام در عملیات والفجر ۸، شرکت نمود و پس از فداکاری‌های فراوان در منطقه عملیاتی فاو در تاریخ ۲۸/۱۱/۶۴ به فیض شهادت نائل آمد.

والسلام

روحش شاد و یادش پر رهرو باد

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید اسماعیل کنارکوهی

وصیت نامه شهید اسماعیل کنارکوهی

به نام آنکه جان می‌دهد و جان می ستاند

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾

شهادت ارزشی است که از اولیا به ما رسیده است. «امام خمینی(رضوان الله علیه)»

با سلام و درود به امت و ملت شهید پرور و قهرمان، پدر و مادر عزیزم سلام علیکم؛ امیدوارم که حال همگی شما در پناه حق خوب باشد و در راه اسلام کوشا باشید و امیدوارم که برای من ناراحت نباشید، برای اسلام ناراحت باشید، که مبادا شکست بخورد؛ از شما می‌خواهم در تمام اجتماعات شرکت نمایید و برای من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید؛ بلکه برای امام حسین(علیه السلام) گریه کنید و به خواهرانم بگویید که به دعای کمیل‌ها بروند و همچنین به برادرانم بگویید که مسجدها را خالی نگذارید و امام بزرگوارمان را تنها نگذارید. و چه زیباست آگاهانه به پیشواز شهادت رفتن؛ چه شیرین است جان دادن در راه خدا؛ و چه عظیم است تکلیف دفاع از اسلام و مسلمین. به انهایی که دل به این دنیا بسته‌اند بگویید که، دنبال پول و ثروت نروند و غیر انسانی دوری کنید و جلوی نفس اماره خود را بگیرید و به آنها بگویید که این جهان مزرعه آخرت است .و تا آنجا که می‌توانید کارهای خوب و خدائی انجام دهند و به برادرانی که به مسجدها می‌آیند بگویید که، جلوی کارهای این منافقان را بگیرند و فرصت کار کردن برای آمریکا و شوروی ندهید و آنها را سرکوب کنید و به اینها بگویید که هنوز فرصت است که به دامن اسلام برگردند. من از خدا می‌خواهم که مرا ببخشد و مرا از این همه گناه پاک بدارد و من بلکه با شهادتم بتوانم این همه گناه را از روی دوشم بردارم و جزء بندگان خدا باشم.

خوش بهاری آمد از خون شهیدان عین خوش را

آفرین صد آفرین تا فکه را […] بگیرید

و از مادرم متشکرم که من را به این راه تشویق کرد و امانت خدا را پس داد و از پدر و مادرم می‌خواهم که مرا ببخشند که برای آنها کاری نکردم و باعث زحمت آنها شدم و امیدوارم که از من ناراحت نباشید و مرا ببخشید که نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم و امیدوارم که مرا  حلالم کنید. اگر مرا حلالم نکنید دیگر  جزء شهدا قرار نخواهم گرفت و از اینکه نتوانستم در این دنیا برای شما کاری بکنم، در آن دنیا شما را شفاعت می‌کنم و از برادران و خواهرانم بخشش می‌خواهم که آنها را ناراحت کردم و از بچه‌های لین می‌خواهم که مراسم من را خیلی خوب برگزار بکنند و می‌خواهم که به نماز جمعه‌های مسجدها بروند و مسجدها را خالی نگذارند و جبهه‌ها را خالی نگذارند و همیشه یار امام باشند و از بچه‌ها می‌خواهم که مرا ببخشند و اگر کاری ناپسند از من دیده‌اند و اگر کسی از من پولی دارد مرا ببخشد و از بچه‌ها و دوستان می‌خواهم که یک ماه روزه و نماز برایم بگیرند و اگر جسد مرا پیدا کردید از کسانی که جسد را حمل کرده‌اند، متشکرم و جسدم را در پهلوی قبر منوچهر عباسی دفن کنید.

سوی دیار عاشقان روی به خدا میرویم، روی به خدا میرویم

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار، رزمندگان اسلام پیروز شان بفرما

زندگینامه شهید اسماعیل کنارکوهی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید اسماعیل کنارکوهی در سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی و ارادتمند به خاندان عصمت و طهارت در شهر آغاجاری پا به عرصه وجود گذاشت. وی دوران کودکی را در دامن پر مهر و محبت پدر و مادر تحت تربیت اسلامی گذراند و با تعالیم مقدس اسلام آشنا گردید. با عشق و علاقه به درس و تحصیل مقطع ابتدایی را با موفقیت گذراند و دوره راهنمایی را با تلاش و جدیت و با نمرات عالی به پایان رساند و سپس وارد آموزشگاه حرفه‌ای شرکت نفت آغاجاری گردید و به استخدام شرکت در آمد و تحصیلات خود را تا سوم دبیرستان ادامه و به کارگری در شرکت نفت مشغول گردید. شهید اسماعیل رابطه‌اش با والدین و اقوام و دوستان بسیار صمیمی و برای آنها احترام خاصی قائل بود. با اولین برخورد هر کس را جذب و شیفته خود می‌کرد. هرگز راضی نبود کسی از او ناراحت شود. او اخلاق پیامبر اکرم(صله الله علیه و آله وسلم) را سرمشق خود نموده بود و آداب اسلامی را مراعات می‌کرد. شهید اسماعیل اکثر اوقات را در حال سکوت و آرامش می‌گذراند و بیشتر در خود فرو می‌رفت و به نماز و واجبات الهی عشق می‌ورزید و ضمن حضور همیشگی در نماز جماعت دوستان را دعوت به نماز جماعت می‌نمود. با اوج‌گیری انقلاب اسلامی همدوش ملت قهرمان ایران در تظاهرات فعالانه شرکت و علیه رژیم دیکتاتوری پهلوی شعار می‌داد. با پیروزی انقلاب اسلامی در محافل و مجالس مذهبی شرکت فعالی داشت و در رشد بینش اعتقادی و معنوی خویش سعی زیادی می‌نمود. در برنامه‌های فرهنگی و عبادی مسجد حضور فعالی داشت. با شروع جنگ تحمیلی با عشق به جبهه و شهادت پس از فراگیری آموزش‌های نظامی از طرف بسیج در جبهه‌های حق علیه باطل حضور مستمر داشت و در عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی، خیبر، بدر رشادت‌های زیادی از خود نشان داد و سرانجام اسماعیل در تاریخ ۲۸/۱۱/۶۴ در عملیات والفجر ۸، در آزادسازی فاو، در حین نبرد سنگین با دشمنان بعثی، در جاده ام القصر، با اصابت تیر در پاتک مزدوران عراقی، به آرزوی دیرینه خود رسید و به فیض شهادت نائل آمد.

و السلام

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید اصغر سوقی

وصیت‌نامه شهید اصغر سوقی

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‌

در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزند جهاد کنید، لیکن ستمکار نباشید که خدا ستمکاران را دوست ندارد سوره بقره آیه ۱۹۰

خدایا تو را سپاس فراوان می‌گویم، که این افتخار و توفیق را به من دادی که بتوانم در راه استقرار دینت و بر پا شدن حکومت اسلامی تلاش کنم و بتوانم در جمع مجاهدان اسلام باشم. خدایا می‌دانم که نافرمانی زیاد کردم و چه بسیار خطاهایی که مرتکب شدم، ولی اکنون نادم و پشیمانم و امیدوارم دریای لطف و رحمت بی‌پایانت نصیب این حقیر آسیب شود و نجاتم دهد و نیز از تو می‌خواهم که هر چه زودتر سپاه اسلام را به کربلا که همه منتظر باز شدن راهش می‌باشند، برسانیم و بتوانیم مرقد مطهر سرور آزادگان را زیارت کنیم.

و اما امت شهید پرور، هر چند تکراری است، ولی باز هم می‌گویم که امام را تنها نگذارید و جبهه و پشت جبهه را همچنان محکم نگه دارید و به قول امام عزیز: «جوانمردانه به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل هجوم آورید و بکوشید تا جامه ذلت نپوشید»

و به شما می‌گویم که اکنون چشم تمامی مسلمانان و مستضعفین جهان به شما دوخته است؛ تا آنها را از زیر یوغ ابرقدرت‌ها و استثمارگران شرق و غرب نجات دهید و مبادا خدای ناکرده از مبارزه دلسرد شوید که در این صورت به خون شهدا لطمه زده‌اید.

برادران و خواهران دانش‌آموز، با قوت و علاقه هر چه تمام‌تر درستان را بخوانیم و فعالانه سعی کنید که در سنگر علم و مدرسه، مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بزنید. در مسائل شرعی و اسلامی بسیار کوشا باشید؛ و هر کاری انجام می‌دهید به یاد خدا باشید و پیوند قلبی و درونی خود را با او نزدیکتر کنید، زیرا هرچه ما داریم از خداست.

پدر و مادرم معذرت می‌خواهم که نتوانستم وظیفهرام را نسبت به شما ادا کنم و از شما که حق زیادی بر گردن من دارید حلالیت میطلبم. برادرانم را بگذارید که درس بخوانند در مسائل شرعی خود بیشتر بکوشید. دیگر عرضی ندارم از تمام رفقا و دوستان و هر کسی که حقی بر گردن من دارد یا از من آزاری به او رسیده حلالیت می‌طلبم.

بنده ۳٫۵ماه روزه و ۲سال نماز قضا دارم؛ می‌خواهم که برایم به جا آورید (و در صورت امکان مرا در کنار شهدای آغاجاری به خاک بسپارید)

والسلام

خداحافظ

اصغر سوقی

۲۱/۱۰/۶۵

شهید اسمر غبیشاوی

زندگینامه شهید اسمر غبیشاوی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید اسمر غبیشاوی فرزند غدار در سال ۱۳۰۹ در یکی از روستاهای آغاجاری در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون می‌نمود. رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. وی از همان زمان نوجوانی و سپس جوانی به کار و تلاش پرداخت شهید به استخدام شرکت نفت بعنوان کارگر در آمده و در پالایشگاه گاز ماهشهر مشغول به کار شد.

وی بعنوان نیروی مردمی به جبهه های نبرد اعزام شد. شهید اسمر غبیشاوی ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۳/۰۹/۶۵ بر اثر بمباران مناطق نفتی و صنعتی توسط دشمن در کارخانه گاز ماهشهر به فیض شهادت نائل آمد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

شهید اسماعیل نوذری

وصیت نامه شهید اسماعیل نوذری

 بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان؛ به نام آنکه می‌میراند و زنده می‌کند و با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب حضرت روح‌الله الموسوی الخمینی دامة برکاته و با سلام و سپاس مکرر به رزمندگان کفرستیز و ایثارگر، که با اخلاص کامل در جبهه‌ها حضور به هم رسانده و با نثار جان خویش درخت انقلاب اسلامی را آبیاری می‌کنند و با سلام و درود فراوان به شهیدان گلگون کفن از آدم تا خاتم و از خاتم تا کربلای ایران و با سلام به امت شهید پرور ایران که فرزندانی در دامن خود پرورش داده که مشتاقانه به استقبال شهادت می‌روند.

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ

 و مپندارید آنان که کشته شده‌اند در راه خدای مردگانند، بلکه زندگانند و نزد پروردگار روزی داده می‌شوند

سپاس خدای را که اول است و پیش از او اولی نبوده (مبدا هر موجودی است) و آخر است و پس از او آخری نباشد (مرجع همه اشیا است) خدائی که دیده‌های بینندگان از دیدنش (در دنیا و آخرت) ناتوانند (محال است تو را ببینند چون آنچه به چشم سر دیده می شود بایستی در مکان و جایی باشد و محتاج به مکان جسم است و خدای تعالی جسم نیست) و اندیشه‌های وصف کنندگان از عهده وصفش بر نیایند) هر چه کوشند نمی‌توانند به طوری که شایسته اوست او را وصف نمایند، چنانکه حضرت سید المرسلین(ص) فرمود: «لاَ أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ» یعنی مرا توانایی مدح و ثنای تو نیست، تو خود باید ثناگوی ذات اقدس خویش باشی و حضرت سید الوصیین امیرالمومنین(ع) فرمود: «هُوَ فَوْقَ مَا يَصِفُهُ اَلْوَاصِفُونَ » یعنی او برتر و بالاتر از آنچه وصف کنندگان او را بستایند.

 اشهد ان لا اله الا الله أشهد أن محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله

 شهادت میدهم که نیست خدایی به جز خدای یکتا و شهادت می‌دهم که محمد فرستاده خداست و شهادت می‌دهم که علی ولی خداست

اینجانب اسماعیل نوذری فردی مسلمان و معتقد به ولایت علی(ع) و سایر امامان(ع) هستم و پیرو خط ولایت فقیه و اینک که این وصیت‌نامه را می‌نویسم از خدای باری تعالی می‌خواهم، تا لحظه آخر عمر من نور ایمان و ولایت علی (علیه السلام) را در دل من افکند ان شاءالله تعالی.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿١٠﴾ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿١١﴾ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿١٢﴾ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ

آیات ۱۰ الی ۱۳ سوره صف

 آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک و آخرت نجات بخشد دلالت کنم؟ آن تجارت این است که به خدا و رسول او ایمان آرید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید؛ این کار (ازهر تجارت)  اگر دانا باشید برای شما بهتر است تا خدا گناهان شما را ببخشد و در بهشتی که زیر درختانش  نهرها(ی آب گوارا)  جاریست، داخل گرداند و در بهشت‌های عدن  جاودانی منزلهای نیکو عطا فرماید. این همان رستگاری بزرگ بندگان است؛ و باز تجارتی دیگر که آن را هم دوست دارید نصرت و یاری خدا و فتح نزدیک( سپاه اسلام) و بشارت رحمت به اهل ایمان است.

قبل از این که سخنی و صحبتی از چیزی بر روی این صفحه بیاورم، چه خوب و چه زیبا و چه بهتر سخن یا صحبتی که از جهاد شود چقدر در اسلام سفارش به جهاد شده و چقدر آیات و روایات متعدد در این مورد آمده و ما را دعوت به جهاد می‌نماید در همین چند آیه فوق که ذکر شد، خدای تبارک تعالی می‌خواهد با مومنان معامله کند؛ معامله‌ای بس عادلانه و باید گفت نجات دهنده، نجات دهنده از چی؟ از عذاب دردناک جهنم.

این تجارتی است که اگر اهل ایمان، خوب به آن توجه کنند سود عظیمی از آن خواهند برد. تجارتی که ایمان می‌خواهد و جان و مال و البته موقعی که ایمان آمد، یعنی ایمان کامل شد بذل جان و مال در راه حق تعالی خود آرزو می‌شود که فرد مومن اشتیاق دارد هر چه زود تر این جان ناقابل را بدهد و به لقاء الله پیوندد.

شهید اسماعیل گودرزی

شهید اسماعیل گودرزی

زمانی که سال سوم راهنمایی را به اتمام رساند در مسجد کوی ۱۷ شهریور شروع به فعالیت کرده و تحت سرپرستی مهدی به فعالیت اسلامی خود ادامه داده تا زمانی که به خدمت آقا امام خمینی و منتظری شرفیاب شد. زمانی که جنگ در کردستان شروع شد به کردستان اعزام شد و هنگام جنگ تحمیلی در شلمچه از ناحیه پاشنه مورد اصابت ترکش قرار گرفت و پس از مداوا مجدداً به جبهه اعزام شد و در خونین شهر به شهادت نائل شد.

در تاریخ ۳۰/۷/۵۹ در خونین شهر زمانی که عملیات انجام دادن و شادمان برمیگشتند، حین گفتن الله اکبر، بر اثر ترکش خمسه خمسه هنگام شب در همان زمان به شهادت رسید. همرزمانش به میدان جعفر انتقال یافت و در قطعه شهدای امیدیه به خاک سپرده شد.



برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

سید اسماعیل مصطفوی

زندگینامه سید اسماعیل مصطفوی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید سید اسماعیل مصطفوی فرزند سید محمد حسین در سال ۱۳۳۸ در میانکوه در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. افراد خانواده را به کارهای نیک هدایت و دوستان را به راه راست رهنمون می‌نمود. رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد میکرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت کذراند و وارد دوره متوسطه شد و موفق به اخذ دیپلم گردید. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری بعنوان بسیجی به جبهه های نبرد اعزام شد.

شهید مصطفوی ضمن فداکاری و ایثارگری فراوان در تاریخ ۳۰/۰۱/۶۲ در منطقه عملیاتی جنوب در عملیات پدافندی والفجر مقدماتی بر اثر ترکش خمپاره به فیض شهادت نائل آمد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید اسماعیل فرهادی

زندگینامه شهید اسماعیل فرهادی

 بسم الله الرحمن الرحیم

شهید اسماعیل فرهادی این پیکارگر راه الله، در بهمن سال ۱۳۴۰ در یک خانواده کارگری به دنیا آمد و دوران تحصیلاتش را با موفقیت به پایان رساند. وی دارای استعداد و هوش خارق العاده‌ای بود؛ به طوری که در رشته برق از خود ابتکاراتی نشان داد.

اسماعیل، فردی آرام و متین و متواضع بود؛ و با اوج‌گیری انقلاب، نور ایمان در وجودش تابیدن گرفت و از او انسانی نو، با تفکری نو ساخت. به طوری که از فعالین در راهپیمایی‌ها و مبارزات بر علیه قابیلیان شرکت می‌نمود و یکی از مشوقین پدرش در اعتصابات کارگری بود.

پس از پیروزی حق بر باطل مهم‌ترین مسئله‌ای که با آن اهمیت زیادی می‌داد، خودسازی بود و این را سرآمد کارهای خود قرار داده بود. در مرداد ماه ۵۹ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاجاری درآمد و فعالیت‌های خود را در سپاه آغاز کرد.

پس از حمله صدامیان به خاک میهن اسلامی مان با اصرار فراوان به جبهه اعزام شد و در روز ۱۲ مهر ماه بعد از این که ۱۲ ساعت در محاصره دشمن بودند، با تکیه به الله و نور ایمان توانستند محاصره را شکسته و به محل سپاه مراجعه نمایند و طبق شواهد عینی به وسیله ستون پنجم محل آنها را شناسایی کردند و به مزدوران عراق گزارش دادند و دشمن توانست خمپاره آنها را هدف قرار دهد؛ که بر اثر آن برادر فرهادی به همراه سه تن از دیگر برادران به فیض شهادت نائل آمدند و به لقاءالله پیوستند.

اسماعیل، راهنمای خوبی برای خانواده و جامعه خود بود و این سخن خواهرش است که می‌گوید: «باید رسالتی را که اسماعیل بر عهده ما گذاشته به نحو احسن انجام دهیم و اسماعیل‌های دیگری برای اسلام عزیز تربیت کنیم».

یادش گرامی و روانش شاد

و السلام

 

 

مختصری از گذشته زندگی شهید

 پدر شهید از روستازادگان چهارمحال و بختیاری است؛ که حدود ۳۰ سال پیش به خدمت شرکت نفت درآمد و با حقوق ۴ تومان در روز و زندگی در زندگی سختی را پشت سر گذاشت. شهید اگرچه محصل بود، اما همگام با انقلاب فعالیت نیز می‌کرد و شب و روز در خدمت انقلاب بود؛ تا اینکه در جنگ تحمیل شده، به جبهه اعزام شد و در جبهه خونین شهر به شهادت رسید.

در تاریخ ۱۰/۷/۵۹ در خونین شهر هنگام بازگشت از حمله، هنگام استراحت در مدرسه بودند، که به وسیله آرپی جی ۷، به آنها حمله می‌شود. و در این هنگام به شهادت می‌رسد و [پیکرش] پس از ۲۴ ساعت به منطقه حمل و در قطعه شهدا به خاک سپرده می‌شود.


برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید اسماعیل دقایقی

زندگینامه شهید اسماعیل دقایقی

شهید اسماعیل دقایقی در سال ۱۳۳۳ در خانواده متعهد به اسلام و کم درآمد در بهبهان به دنیا آمد. پدرش خیاطی شریف و مادر فعال و شجاعش به امور خانه‌داری و تربیت فرزندان خویش مشغول بود. اسماعیل، در سال ۱۳۴۹ در کنکور هنرستان شرکت نفت اهواز قبول شد و در همان ابتدا، این هنرستان یکی از مراکز فعال و مهمّی بود، که دانشجویان کوشا و متعهد و عاشق اسلام، از جمله اسماعیل به یک مرکز مبارزه بر علیه رژیم شاه تبدیل شده بود و به همین خاطر به زندان افتاد و پس از چندین ماه پس از آزادی از زندان به تلاش علمی خود ادامه داد و در سال ۱۳۵۳ در دانشگاه اهواز رشته کشاورزی آبیاری راه یافت و در سال ۱۳۵۵ وارد دانشگاه علوم تربیتی تهران شد و در دانشگاه به مبارزات عقیدتی-سیاسی خود علیه رژیم شاه ادامه داد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با تلاش در جهاد سازندگی خوزستان درصدد تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آغاجری شد و لیاقت‌ها و شایستگی‌های فراوان در آغاز سال ۱۳۵۹ به همراه شهید جهان‌آرا در کنترل مرزهای ایران و عراق نقش فعالی به عهده داشت و با شروع فشار عراق در مرزها به خرمشهر رفت و در کلیه جلسات فرماندهان عملیاتی محور‌های جنگی خوزستان شرکت فعال داشت و به طور مکرر به جبهه‌های آبادان، ماهشهر، دارخوین، سوسنگرد، هویزه، شوش و دزفول سرکشی می‌کرد و تبحر فراوانی در کار با موشک‌انداز و آرپیچی داشت. در عملیات طریق القدس و فتح المبین در کنار سردارانی چون شهید بقایی بود.

در عملیات بیت‌المقدس نیز مدتی را در قرارگاه‌های فرماندهی حضور فعال داشت. همچنین او در طرح مالک اشتر با تربیت فرمانده رزمی که در این برنامه امر تحصیل نظامی و آماده کردن دانشجویان جهت حضور فعال در میدان نبرد با پیگیری و جدیت ایشان عملاً راه اندازی شد. او در عملیات خیبر به منطقه نظامی اعزام گردید و در نبرد جزایر مجنون، فرمانده یکی از گردان‌ها شد.

حرکت تاریخ‌ساز بعدی او، تشکیل و فرماندهی تیپ بدر متشکل از مجاهدین عراقی بود. که او با این تیم به قهرمانی‌ها و رشادت‌های بیشماری دست یافت؛ که سرتاسر جبهه از شمالی‌ترین نقطه تا جنوبی‌ترین آن حماسه‌های اسماعیل و همرزمان عراقی اوست.

عملیات بدر، عملیات کربلای ۲ در غرب، عاشورای ۴، قدس ۴، کربلای ۴ و سرانجام کربلای ۵ شرکت داشت. در عملیات کربلای ۵، رزمندگان جان برکف امیدیه-آغاجاری در قالب گروه ویژه تخریب، تیپ ۷۲ محرم، تیپ ۲۰۱ ضد زره لشکر ۳۱ عاشورا و لشکر بدر به فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی حضور داشتند، که در بهمن سال ۶۵، عاقبت سردار رشید اسلام شهید اسماعیل دقایقی و تعدادی دیگر از رزمندگان امیدیه به جوار حضرت دوست پر کشیدند.

برخی از خصوصیات شهید اسماعیل دقایقی

شهید دقایقی زندگی خود را وقف شناخت درست اسلام عزیز نمود و می‌خواست با هدف زندگی کند و تلاش‌گری و سخت‌کوشی را یکی از ویژگی‌های بارز خود ساخته بود و به شدت از بیهودهرگری و لهو و لعب دوری می‌کرد. سنگینی و وقار اسماعیل مانع از آن نبود که صفا و مهربانی او زبانزد نباشد. چرا که او نسبت به سرنوشت مردم و اجتماع بشری، احساس مسئولیت می‌کرد و به همین خاطر با  اخلاق خوش و اسلامی، خیل کثیری از جوانان را در آغاجاری، اهواز، بهبهان چه در دانشگاه و هر جایی دیگر به اسلام و روحانیت متعهد جذب میکرد. او عاشق خداوند بود.

قسمتی از وصیت‌نامه سردار رشید اسلام و فرمانده شجاع تیپ بد شهید اسماعیل دقایقی

خدایا امت اسلام را صبر و استقامت عطا فرما تا در مقابل دشمنان خدا و کافران پایداری کنند و سپس بر آنان غلبه کنند خدایا شهادت می‌دهم که غیر از تو خدایی نیست و محمد(صل الله علیه و آله و سلم) فرستاده توست و علی(علیه السلام) وصی رسول خداست و سلام بر خاندان عصمت و طهارت و درود بر خمینی کبیر و سلام بر روحانیت متعهد و امت حزب الله.

خدایا از تو می‌خواهم در هنگامی که شیطان صفتی به سراغم می‌آید او را دورسازی و مرا قوت و آرامش عطا فرمایی که لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم

و خطاب به پدر و مادر خود می‌نویسد: «انا لله و انا الیه راجعون. انشالله خداوند به شما صبر عطا فرماید و شما از جمله کسانی باشید که مردم و خصوصا خانواده شهدا و اسرا و معلولین را دلداری بدهید و من هم دعا گوی شما هستم».

و در وصیت به همسر خود می‌نویسد: «پیوند من و تو با شعار اسلام و ایمان شروع شد و چطور می‌توانستم در خانه راحت باشم و کاری نکنم، در صورتی که جان و مال و امت مسلمان ایران به سوی جبهه سرازیر است و انسان در برخورد با مسائل و مشکلات است که لذت ایمان و توجه به خدا را درک میکند».

روحش شاد و با ائمه اطهار باد

 

از زندگینامه این شهید بزرگوار چند کتاب به چاپ رسیده است. از جمله کتاب‌های معتبر از زندگی این شهید بزرگوار کتاب « نیمه پنهان ماه؛ جلد چهارم»؛ انتشارات روایت فتح است.

پیوند خرید اینترنتی کتاب «نیمه پنهان ماه؛ جلد چهار» 

 

مزارِ این شهید بزرگوار در شهرستان امیدیه قرار دارد. همچنین مزار یادبودی در شهرستان بهبهان از این شهید بزرگوار وجود دارد.

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید