شهید محمدرضا توکلی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾
سوره مبارکه آل‌عمران آیه ۱۶۹

زندگینامه شهید محمدرضا توکلی زاده

شهید محمدرضا توکلی زاده فرزند رحمان در سال ۱۳۴۱ در شهر اهواز در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی در محیطی تربیتی و دینی پرورش یافت و با فضایل اخلاقی و مذهبی آشنا گردید. او افراد خانواده و دوستان خود را به انجام کارهای خوب و دینی هدایت و رهنمون می ساخت. وی همان ابتدا رابطه‏اش با والدین و اطرافیانش خوب بود و با آن ها با مهربانی و فروتنی بسیار برخورد میکرد و به همسایگان و دوستان در همه کارها کمک می کرد.

وی دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد که موفق به اخذ دیپلم گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسدارن وارد سپاه شد وبه عنوان پاسدار به حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی پرداخت وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران آغاجاری به جبهه های نبرد اعزام شد.

شهید محمدرضا توکلی زاده با حضور دلاورانه خود در جبهه ها ضمن فداکاری و ایثارگری های فراوان در تاریخ ۲۲اسفندماه۶۳ در منطقه عملیاتی جنوب بر اثر اصابت ترکش خمپاره و مجروحیت شدید به فیض شهادت نائل آمد.

روحش شاد و یادش گرامی باد

 


برای دریافت تصویر در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید

شهید سید محمدرضا بلادی

بسم رب‏الشهدا

زندگینامه پاسدار شهید سید محمدرضا بلادی

شهید سیدمحمدرضا بلادی در سال۱۳۴۰ مصادف با روز تولد هشتمین پیشوای امامت حضرت رضا(ع) در یک خانواده ضعیف و مذهبی به دنیا آمد. از همان کودکی با مسجد آشنا شد. با فطرت پاکش راه درست خود را یافته بود. دوران دبستان خود را به پایان رسانید و به دوره راهنمایی پا نهاد او کوشش میکرد که دانش آموزان را جذب مساجد نماید و به آنها نماز بیاموزد. سپس روانه دبیرستان شد و در دوران دبیرستان آنچنان شور مذهبی داشت که در هرجا با دوستان بود تکیه کلام او مکتب اسلام و محرومین بود. پس از فراغت از تحصیل در تابستان‏ها به علت همدردی و احساس رنج مستضعفین برای کار به شرکت‏های اطراف آغاجاری میرفت چرا که خود از خانواده‏‌ای مستضعف بود و به خوبی درد مردم را احساس میکرد. تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به اوج خود رسید و او که عاشق‏‌وار یارش را پیدا کرده بود مشتاقانه نوارهای امامش را مخفیانه گوش میداد و در پخش نوارهای امام خمینی(ره) سعی و تلاش فراوان داشت در یک شب به همراه دوستان در مسجد نوار سخنرانی امام را گوش میداد مامورین نظام پوسیده شاهنشاهی متوجه شدند که با کوشش و تلاش فراوان همراه با شهید علی اکبر تاریج در یک قبر کنده شده در قبرستان پنهان میشود و موفق به فرار میگردد. او پیام‏ها و اعلامیه‏‌های امام را تا پاسی از شب گذشته تکثیر و به وسیله دیگر برادران در منازل پخش مینمود. در اولین راهپیمایی ضد رژیم جزو افراد شعاردهنده بود. کینه و انقلابی و اسلامی او آنقدر زیاد بود که همیشه می‏گفت ایکاش اساحه میداشتم و همه این‏ها را در یک شب به هلاکت میرساندم و در حمله‌‏ای که دژخیمان رژیم پهلوی به مردم مسلمان میدان جعفر در تاریخ ۱۸بهمن‏‏‌ماه۵۷ کردند جزو یکی از افرادی بود که به یاری مردم شتافت و با دیگر برادران خود منزل رئیس شهربانی وقت را به آتش کشید.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت انجمن توحیدی درآمد. بعد با سایر برادران وخواهران راهنمائی و دبیرستان دست به تشکیل کانون انجمن‏های اسلامی دانش‌‏آموزان آغاجاری زد و در سطح منطقه مشغول به کار شد. در تشکیل و جمع نمودن برادران جهت دعای کمیل فعالیت بسیار نمود و جز اولین کسانی بود که موفق به تشکیل جلسات دعای کمیل در منزل خود و دیگر برادران حزب‏‌الهی شد. پس از اخذ دیپلم جهت پاسداری از انقلاب اسلامی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاجاری گردید و در قسمت عملیات سپاه شروع بکار کرد و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه فارسیات اعزام و شجاعانه جنگید و پیروزمندانه از آن جبهه برگشت و بعد از آن در طی یک ماموریتی که داشت بر اثر تصادف دست وی به شدت شکست و به مدت سه ماه در بستر بود و همیشه ناراحت بود و می‏گفت که من نباید اکنون در بستر بیماری باشم باید در جبهه بوده و برعلیه صدامیان کافر بجنگم.

باز با شور و عشقی که به انقلاب داشت و با وجود شکستگی دستش در حین ماموریت در قسمت روابط عمومی بخش تدارکات سپاه شروع به کار کرد ولی عشق به شهادت او را یک لحظه آرام نمی‏گذاشت و دوباره روانه جبهه و سلمانیه گردید و به نبرد با مزدوران بعث عراق پرداخت و در این هنگام ترکش خمپاره به پای وی اصابت نمود پس از اینکه از جبهه سلمانیه برگشت جهت همکاری با مامورین آتش‌‏نشانی در خاموش کردن آتش‌‏سوزی که بر اثر بمب گذاری مزدوران آمریکا در قسمتی از لوله‏‌های گاز مسیر امیدیه – ماهشهر کار گذاشته شده بود اعزام گردید و در حین انجام ماموریت مزدوران بمب دیگری را در فاصله دورتر از بمب اول کار گذاشته که در نتیجه انفجار قسمتی از گوش و سر وی به شدت سوخته و مدتی به استراحت پرداخت و پس از بهبودی نسبی داوطلبانه به جبهه دارخوئین اعزام میشود یکی از همسنگران وی میگوید که ما دو روز قبل از شهادت محمدرضا ترکش خمپاره به دست او اصابت میکند و او به همسنگر خود میگوید که ما فردا باید برگردیم آغاجاری و شهید هم نشدیم او در جواب میگوید ما هر وقت لیاقت شهادت را پیدا کردیم خداوند شهادت را نصیب ما میکند و شب بعد ساعت ۱۰ به رودخانه میرود و غسل شهادت میکند که بر اثر درگیری برادران پاسدار با مزدوران بعث عراق در جبهه دارخوئین در روز تولد آخرین گوهر ولایت امام مهدی (عج) به آن چیزی که شب و روز در فراغش می‏سوخت رسید و ندای حق را لبیک گفت.

یادش گرامی و راهش پررهرو باد

شهید شنبه مهرجو

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾
سوره مبارکه آل‌عمران آیه ۱۶۹

زندگی‏‌نامه شهید شنبه مهرجو

شهید شنبه مهرجو فرزند عبدالرحمن در سال ۱۳۴۶ در یکی از روستاهای شهر رامهرمز در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید.

رابطه‌‏‏‏اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد می‏کرد . دوران تحصیلی ابتدایی را با موفقیت سپری کرد سپس به کار و تلاش پرداخت با توجه به فرا رسیدن زمان خدمت سربازی از طریق سپاه پاسداران اعزام و مشغول به انجام وظیفه شد.

با توجه به نیاز در مرزهای کشور و منطق عملیاتی جنگی از طریق یگان محل خدمت خود به جبهه‏‌های نبرد اعزام شد.

شهید شنبه مهرجو پس از چندین ماه حضور دلاورانه در مرزهای میهن اسلامی ضمن فداکاری و ایثارگری‌‏های فراوان در تاریخ ۲۶مهرماه۶۶ در منطقه عملیاتی ماووت بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

روحش شاد و یادش گرامی باد

شهید محمد قنواتی

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾ سوره مبارکه آل‌عمران آیه ۱۶۹

زندگی‌نامه شهید محمد قنواتی

شهید محمد قنواتی فرزند جعفر در سال ۱۳۴۵ در شهر آغاجاری در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی و دینی پرورش یافت و با فضائل اخلاقی و مذهبی آشنا گردید. او افراد خانواده و دوستان خود را به انجام کارهای خوب و دینی هدایت و رهنمون می‌ساخت. وی همان ابتدا رابطه‌اش با والدین و اطرافیان بسیار خوب بود و با آنها با مهربانی و فروتنی بسیار برخورد می‌کرد و به همسایگان و دوستان در همه کارها کمک می‌کرد.

وی دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند .با توجه به شرایط زندگی و خانواده از ادامه تحصیل بازماند و به کار و تلاش پرداخت که پس از مدتی به استخدام شرکت پتروشیمی درآمد و به عنوان کارگر پتروشیمی مشغول به کار شد. با توجه به شدت گرفتن جنگ دشمن مناطق صنعتی و مراکز اقتصادی را مورد هدف قرار داد و بمباران هوایی می‌نمود.

شهید محمد قنواتی ضمن فداکاری و ایثارگری در تاریخ ۲۸تیرماه۶۷ در محور آبادان_ماهشهر بر اثر بمباران هوایی دشمن به فیض شهادت نائل آمد.

روحش شاد و یادش گرامی باد

شهید محمد اسکندری‌نیا

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾ سوره مبارکه آل‌عمران آیه ۱۶۹

شهید محمد اسکندری‌نیا

در سیر ظلمانی دنیا مولودی دیگر جهان هستی را به عرصه خون و شهادت رنگین نمود. شهید محمد اسکندری‌نیا در مدرسه ایثار حسینی مرز میان حق و باطل را به خون خویش معروض تاریخ نمود، چرا که خداوند متعال به سال۱۳۴۲ شمسی قدوم این مولود پاک فطرت را برای تداوم راه حسینی در صحنه تعارضات دنیوی میسر نموده است .

در واقع شهید اسکندری‌نیا عشق حسینی را به کانون دل آموخت، شور و عشق وصل به معشوق را در پیوستنش به مجاهدان سپاه آغاجاری باید جستجو نمود، او عاشق بود و در پی گمگشته خود به سپاه ملحق شده و اینجاست که بوی عشق را از خلال کربلای خونین خوزستان استشمام نمود که هنوز و هنوز رایحه عطرآگین این خلوص و سیر الی الله  این شهید بزرگوار در جبهه دارخوین و هویزه به مشام عاشقتن طریقت می‌رسد.

شهید اسکندری‌نیا با شرکت در عملیات طریق القدس راه شهادت را بر این دنیای فرسوده و فانی برمی‌گزیند. براستی که او عشق را به معنای شهادت ترجمه کرد، برای او همه چیز و همه کس فانی بود “کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ”.

او با شرکت در عملیات طریق‌القدس در واقع راه قدّوسیت و پاکی‌های ابدی را انتخاب نمود؛ اما معشوق ابدیت این عاشق مجاهد را با هاله‌ای از خون به مهمان‌سرای شهدا دعوت نمود که سرانجام در تاریخ ۸آذرماه۶۰ با لباس شهادت این دعوت الهی را لبیک گفت و به دیدار معشوق شتافت.

روحش شاد و یادش گرامی باد

شهید علی صالحی

 بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾

زندگی‌نامه شهید علی صالحی

شهید علی صالحی فرزند حسین در سال ۱۳۴۶ در شهر آبادان در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید.

افراد خانواده و دوستان خود را به انجام کارهای نیک هدایت و رهنمون می‌نمود رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد می‌کرد. دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. باتوجه به فرا رسیدن زمان خدمت سربازی از طریق ارتش اعزام شد. با آغاز جنگ تحمیلی از طریق یگان خود به جبهه‌های نبرد اعزام شد.

شهید علی صالحی ضمن فداکاری و ایثارگری‌های فراوان در تاریخ ۲۹خردادماه۶۷ در منطقه عملیاتی شهر مهران بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض شهادت نائل آمد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

 

شهید علی حیدری

 بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾

زندگی‌نامه سرباز شهید علی حیدری باغبادرانی

شهید علی حیدری فرزند نعمت‌الله در سال ۱۳۴۱ در شهر آغاجاری در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی و دینی پرورش یافت وبا فضائل اخلاقی و مذهبی آشنا می‌گردید. او افراد خانواده و دوستان خود را به انجام کارهای دینی هدایت و رهنمون می‌ساخت.

وی همان ابتدا رابطه‌اش با والدین و اطرافیان بسیار خوب بود و با آن‌ها با مهربانی و فروتنی بسیار برخورد می‌کرد و به همسایگان و دوستان در همه کارها کمک می‌کرد. وی دوران تحصیلی ابتدایی را با موفقیت گذراند و از ادامه تحصیل بازماند و در کنار پدر به کار و تلاش پرداخت. با توجه به فرارسیدن زمان خدمت مقدس سربازی از طریق ارتش به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و به انجام وظیفه پرداخت. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق یگان محل خدمت خود به جبهه‌های نبرد اعزام شد.

شهید علی حیدری با حضور دلاورانه خود در جبهه‌های نبرد ضمن فداکاری و ایثارگری‌های فراوان در تاریخ ۲۶آذرماه۶۲ در منطقه عملیاتی سردشت کردستان بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به فیض شهادت نائل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی باد

شهید علی اکبر تاراج

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾

زندگی‌نامه سرباز شهید علی اکبر تاراج هفشجانی

شهید علی اکبر تاراج فرزند عباسعلی در سال ۱۳۳۶ در شهر آغاجاری در خانواده‌ی مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضائل نیک اخلاقی آشنا گردید. او افراد خانواده و دوستان خود را به انجام کارهای خوب و دینی هدایت و رهنمون می‌ساخت. رابطه‌اش با والدین و اطرافیان بسیار خوب بود و با آنها با مهربانی و فروتنی بسیار برخورد می‌کرد و به همسایگان و دوستان در همه کارها کمک می‌کرد.

وی دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند و وارد دوره دبیرستان شد که موفق به اخذ دیپلم گردید. باتوجه به فرارسیدن زمان خدمت مقدس سربازی از طریق ارتش به خدمت سربازی اعزام شد و به انجام وظیفه پرداخت. وی با آغاز جنگ تحمیلی از طریق یگان محل خدمت خود به جبهه‌های نبرد اعزام شد.

شهید علی اکبر تاراج با حضور دلاورانه خود در جبهه‌های نبرد ضمن فداکاری و ایثارگری‌های فراوان در تاریخ ۲مهرماه۵۹ در منطقه عملیاتی ام‌الرصاص خرمشهر بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به فیض شهادت نائل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی باد

شهید عبدالحسن مزعل‌زاده

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾

مختصری از زندگی‌نامه شهید عبدالحسن مزعل‌زاده

شهید عبدالحسن مزعل‌زاده فرزند عاشور در سال ۱۳۰۷ در شهر آبادان در خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیطی تربیتی پرورش یافت و با فضایل نیک اخلاقی آشنا گردید. رابطه‌اش با والدین بسیار مهربان و با فروتنی بسیار با آنها برخورد می‌کرد. دوران تحصیلی ابتدایی را با موفقیت سپری کرد سپس به کار و تلاش پرداخت. با توجه به شدت گرفتن جنگ، دشمن مناطق مسکونی و شهرها و روستاها را بمباران می‌کرد .

شهید عبدالحسن مزعل‌زاده اوایل جنگ تحمیلی به عنوان نیروی مردمی در منطقه عملیاتی سلمانه بر اثر بمباران هوایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی باد